حدودا ۴ ماه پیش با مشاوری آشنا شدم کم کم صحبت کردیم و تا جایی که به من پیشنهاد دوستی داد و من میدونستم که تو بعضی از قسمت های بدنش توده داره ولی خوش خیم هستن و درامد متوسط و خونه و ماشین هم دارع
فاصله شهر ما حدود ۱۲ ساعت یه ماه بعد دوستی اومد شهرم و حدودا سه چهار روز با هم بودیم تا اینکه دو هفته بعد من رفتم شهر اون و به بهانه کار اداری تونستم ببینمش همین هفته پیش با مادرش اومد منو ببین و گفت قصدش خواستگاری من و ایشون که تو ماشین بودیم اتفاقی خانوادم مارو دیدن و دنبال ما افتادن تو وسط شهر با سرعت زیاد رانندگی میکرد و بالخره تونستم گمشون کنیم منو آورد دم خونه پیاده کرد و گفت هر چی گفتن انکار کن دنیای کتک بهم زدن دنیای فحش و حرف بهم گفتن این چه کاریه تو کردی سوار ماشین مرد غریبه شدی منم گفتم دوسش دارم میخوام باهاش ازدواج کنم گفتن غلط کردی تو هنوز ۲۱ سالت درست تموم کن فکر شوهر نباش هزار تا میره میاد برو کار پیدا کن گفتم الا بلا من خیلی دوسش دارم نمیتونم دل بکنم بچه ها دوس پسرم خیلی مهربون خانوادم خیلی سختگیرن نمیزاشتن تا این سنم آرایش کنم من کارت بانکی نداشتم همش باید تو خونه می نشستم درس میخوندم ولی الان شدیدا مخالف هستن میگن اگه هم با اون ازدواج کنی مهریه ۱ سکه اسمت از شناسنامه درمیاریم جهاز نمیدیم مال اموال به اسم برادرت میکنیم بچه ها من خیلی دوسش دارم از طرفی نمیخوام خانوادم مخالفت کنن😭چیکار کنم ؟؟