من یه مدته همش فکر میکنم آدم خیلی بدیم، لایق خوبیا و اتفاقای خوب و آدمای خوب نیستم، خدا دوستم نداره...
قبلا همش فکر میکردم آدم خوبیم و خدا دوستم داره و همیشه کارام درستن و خدا ازم راضیه
بعد از جدایی از نامزدم هر روز بیشتر از قبل پی بردم که چقدر ایراد دارم چقدر اشتباه دارم و چقدر آدم بدی بودم...
خیلی زجر میکشم بابتشون ، کلی وزن کم کردم و هر شب خواب هایی میبینم که تو عذابم...
عجیب تر اینکه تا قبل از این اتفاق همیشه خودمو خوش قلب ترین و منطقی ترین آدم دنیا میدونستم
احساس میکنم تا الان اشتباه زندگی کردم و هیچی بلد نیستم
حال عجیبی دارم