2777
2789
عنوان

ماجرای عذاب وجدانم

76 بازدید | 7 پست

چند روز پیش یه مهمونی بوده خونه خواهرم جمعیت زیاد بود من فک کردم شیرینی رو گرفتن فقط به چند نفر که بعدا اومده بودن گرفتم نگو خانواده شوهر خواهرم ورنداشتع بودن منم بهشون تعارف نکردم وسط راه مامانم گفت به اونا گرفتی گفتم نه بعد من خیلی سریع برگشتم بهشون شیرینی گرفتم ولی مادر شوهر خواهرم خیلی بد باهام حرف زد و قهر کرده منم عذاب وجدان گرفتم به خاطرش 🥺

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

الان تقصیر منه اونا قهر کردن 

ظ

کلی گفتم بااین اخلاقاشون،عین خیالتم نباشه اصن مهم نیس این موضوع زیاد بزرگش کردن و فک کردن بی احترامی کردی

دشمن یک تک تیراندازکوراست ولی دوست خیلی خوب میدونه ازکجابزنه💔💔💔💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز