سلام من یک ساله جدا شدم دوتابچه دارم ک حضانت وتمام مخارجشون باخودمه ..خودم کارمیکنم
اوایل جدایی خاهرم و مادرم جوری برخورد کردن ک برم دنبال خونه واونجا زندگی نکنم
خاهرم ماهیانه تمام حقوق مادرمو خرج مسافرت و خوش گذرونیش میکنه مامانمم خیلی راضی واسش خرج میکنه قشنگ ماهی ۵میلیون خرجشه
این وسط یک میلیون ک اونم خودم ب مامانم گفتم بهم بده باکلی منت ماهانه به من میده
امشب ب شوخی ب خاهرم گفتم هیچی پول نداریم تقصیرتوعه بشوخی وواقعا منظوری نداشتم
اونم شروع کرد به جیغ وداد ک اره داری ب من تیکه میندازی حسودیت میشه مامان واسه من خرج میکنه و تو میخای بدبختیتو بندازی گردن ما
بعدم گفت کاری نکن برم به همه بگم میخای بری صورتتو ژل بزنی
ازاین حرفش خیلی کفرم گرفت منم گفتم مگه باپول شما میخام اینکاروکنم ک اینقد بهتون فشاراومده چون تابه مامانمم گفتم میخام صورتمو چربی بزنم گفت پول کم نیاری یوقت بخای ازما قرض بگیری
خیلی دلم شکسته من یه زن تنهام ک خودم دارم کارمیکنم و خرج بچه هامو میدم مامانم فقط فکر خواهرمه