خسته شدم از زندگی یکساله ازدواج کردیم باهیچککککس از اقوامم نمیزاره رفتو امد کنم میگه فقط مامان بابات و داداش مجردت، هی میگفتم زمان بگذره بهتر میشه ولی این روانی انگار خوب شدن تو کارش نیس😔خسته شدم از تنهایی خسته شدم از بی کسی امروز سر همین بحث کردیم و گفتم دیگه نمیتونم تحملت کنم طلاقمو میگیرم ازت و باهاش قهر کردم😔
ولی چیکار کنم سه ماهه باردارم😭نمبتونم اقدامی کنم تحمل این همه زور گوییشم ندارم
{یک عدد ارمی هستم:ارتشبی تی اسانجا و اینجا و همجا} بیایید به عقاید هم احترام بزاریم و بخاطر داشتن عقاید متفاوت با هم بحث نکنیم؛هم بخاطر سلامت ذهن خودمون هم احترام به عقاید♡
دلم نمیخاد تنها پاشم برم خونه اینو اون، دلم مبخاد مثل بقیه زنوشوهرای دیگه کناز هم بریم خونه خاهرم دا ...
تو هم باش نرو خونه اقوامش🤷🏻♀️اگرم تنها رفت راهش نده تو خونه
مطمئنم منم یه روز پولدار میشم،شاید بپرسی چطوری که باید بگم ممنون تو چطوری؟ من فقط دوکاربری با نام شکلات فرانسوی دارم،شکلات_فرانسوی و شکلات__فرانسوی،اون شکلات___فرانسوی (با سه خط فاصله) مال من نیست،پس لطفا نپرسید که اون تاپیکا رو تو زدی؟نه من نزدم
والا من میخاستم بگم سقط کن گفتم میخورن منو بابای خوبی نیست بچتو بنداز دانت سرویس میشه اگر از آدم ...
راهشو بلد نیستم
بکی دوهفته پیش یه چندتا استکان رازیانه خوردم یه جسم ۲۰ کیلویی رو روزی یساعت میزاشتم رو شکمم ولی خونریزی داشتم سقط نشد رفتم سونوگرافی گفت سالمع پسرم هس😔