یه رمان بود اسم شخصیت هاش:هستی و گیتی دوقلو هستن
گیتی: عاشق یک پسر به نام پوریا میشه و بعد پوریا اون رو وابسته خودش میکنه مثلاً پوریا دزدیده میشه پوریا خودش خلافکار بوده و بعد که مثلاً پوریا رو دزدیدن میگن که باید باکس کی میاد خواستگاریت ازدواج کنی اسم اون آرمان بود و پلیس بود
هستی: یه روز میره به تولد دوستش انتظار نداشته که پارتی باشه زنگ میزنه به مادرش تا اینکه بیاد دنبالش ولی مادرش در بین راه تصادف میکنه و هیچ کس نمیدونه چی شد دیگه مادرش و بی خبرن مانی برادر گیتی و هستی از هستی کینه به دل داره و اون رو مقصر مرگ مادرش میدونه یک اتفاقی میافته هستی بامانی به آلمان میره آلمان مانی زندگی می کرده اونجا با مسیح آشنا میشه
مانی :برادر هستی و گیتی تو آلمان زندگی میکرده و از هستی کینه داره
آرمان:پلیسه و اونم نقشه پوریا و همدستاش رو میدونسته و به خاطر ماموریت با گیتی ازدواج میکنه
مسیح :یه جورایی برادر آرمان در میاد و دوست مانیه و از همین طریق با هستی آشنا میشه و عاشق میشن
کسی اسم رمان و میدونه؟