ماکنارپدرشوهرم زندگی میکنیم ازبعدماه عسل جزخونه مامانموخونه فامیلای مادیگه جایی تنهانرفتیم'به خدامیترسم اسم مسافرت بیارم هرجامیخوایم بریم میره به باباش اینام میگه بیاییداونام ازخداخواسته'خانواده شوهرم اصلاخوش سفرنیستن پدرشوهرم که همینطوریش گنداخلاق تومسافرتم نه جایی میتونم باشوهرم برم نه باهم راحت باشیم چندماه پیش تومشهدیه خونه ۲خوابه گرفتیم منوشوهرم رفتیم اتاق بخوابیم۲روزدیگش گفت عین گاورفتیدتواتاق خوابیدیدطارف نزدیدحالااگه پدرمن این حرفا میزدتاآخرعمرمیگفت ولی حرف بابای خودشاحرف نمیکنه
خداجون به خاطرهمه داده هانداده هات شکر