بیایین یه تجربه بد بگم از دکتر رفتن🥺

پریشب خواهرمو بردم دکتر.. 

یکم مریض بود خلاصه دکتر احمق بهش مسکن و بتامتازون داد بخاطر یکم بدن دردی که داشت

رفتیم تزریقات همین که زدیم خواهرم گفت چقدر درد داشت! پاشد از روی تخت اومد پایین گفت سرم گیج میره گوشام کیپ شده!! آخه خیلی به درد مظلومه تو دلم گفتم تا چیزی نباشه انقدر نمیشینه و پاشه! هی وسط راه میشست و پامیشد گفتم بیا برگردیم توی تزریقات بپرسم همین که داشتم میپرسیدم زنه گفت طبیعیه چیزی نیست خواهرم نشست رو صندلی نگم براتون خدا سر دشمن ادمم نیاره..😭

یدفعه چشماش رفت بالا بدنش منقبض شد صورتش کبود شد😭 جیغ بود که میزدم میگفتم این حالش بد شده بیایید تروخدا 

زنه تزریقاتیه دوید گفت بذارش رو تخت کمک کرد گذاشتیمش رو تخت هنوز همونجوری بود تا بهش اکسیژن زد خوب شد😔 نوار قلب و فشارشم گرفت خداروشکر خوب بود بعد خانمه گفت سابقه تشنج داره گفتم نه شاید حساسیته گفت نه بنطر من ببرش اورژانس بیمارستان چک بشه 😢 

هنوز اون صحنه جلوی چشمامه.. چقدر بد بود

رفتم اتاق دکتر گفتم چی بود دادی به مریضم حالش بد شد چیکار کنم خیلی راحت گفت ببرش اورژانس بیمارستان نوار مغز بده  اشغال طلبکارم بود😒

فقط چقدر خودمو کنترل کردم اشکام در نیاد صدام میلرزید..😖

بعضی دکترا واقعا بی‌وجدان و بی‌رحم شدن.. اگر خدایی نکرده یکی حساسیت داشته باشه چی؟؟ چندسال پیش یکی از اقواممونو اینجوری از دست دادیم بخاطر امپول اشتباهی.. خودمم کوچیک بودم به پنسیلین حساسیت نشون دادم چشمام تار شد گوشام نمیشنید سرگیجه بد..

خلاصه مراقب باشید خیلی این خطاها پیش میاد

هرچند امپولی که خواهرمم زد خیلی قوی بود قبلشم چیزی نخورده بود زیاد بخاطر ضعف هم میشه ولی دکتر احمق تکمیلش کرد🤌