سلام بچه ها امشب حالم بد بود خونه مامانم هستم یه دفعه گفتم وای حالم بده شوهرم گفت باز شروع شد من کم خونی دارم و فشارم میاد پایین شوهرم میگفت باز شروع کرد بهم میگفت کوفت زهر مار و... بچه رو برد تو اتاق خوابوند نیومد بیرون سر بزنه من حالم چطوره
چند روز دیگه هم به اصرار میریم عروسی خواهرش
ابن که فکر من نیست کجا برم
همین الان دارم میلرزم
شوهر ای شما هم حالتون بده بهتون محل نمیدن؟