من یا با شوهرم و اوضاع وخیمش  که همون هم خوابی با تمام زنهای دوربرشه کنار بیام و زندگی کنم
یا باز برم واس  طلاق و سختر تلاش کنم ک خانوادم قبول کنن یا زنگ بزنم ب آژانس اجتماعی و اونا بم اسکان بدن
یا فرار کنم برم برا خودم زندگی بسازم که بی آبرویی خانوادم پشتش هست
اینا راهان
و من ک پیش خودم میگم خب مرگ هست بمیرم 
آخه تو هیچکدوم این سه راه زندگی وجود نداره
قرص بخرم برا شوهره کلا میل جنسیش از بین بره اونجوری راحتیم
لطفا شماها ک اگ میدونی شاید چیزی هس ک کمکم کنه بگین
اونایی ک میگن طلاق من نمیتونم خانوادمو تحمل کنم تو وروده طلاق
فقط بمیرم فک کنم