یکشنبه رفتم سونو پنج هفته و دو روز بودم عصرش قرص خوردم که بندازم نصف شب کمی خونریزی کردم امروز بازم رفتم سونو ولی کیسه حاملگیم سرجاش بود هنوزم ضربان قلبش شروع نشده
این کارو نکن پشیمون میشی ، منم ی روز میخواستم این کار و بکنم اما الان بعد ده سال هر روز هر لحظه هر دقیقه خدا رو شکر میکنم که این کار و نکردم ، اگه اون روزها میدونستم بچه دار شدن انقدر سخته ،اگه میدونستم تو حسرت بچه دوم میمونم بعد دیدن تست بارداریم به جای اینکه بشینم کنار خیابون گریه کنم از خوش حالی جیغ میزدم اون روز یه خانم نزاشت من اینکار رو بکنم هر روز دعاگوش هستم هر روز صبح که دخترم رو میبینم اولین چیزی که میگم اینه خدایا ممنون که این هدیه رو بهم دادی خدایا غلط کردم اگه ناشکری کردم خدایا منو ببخش باز هم منو لایق بدون و دخترم رو از تنهایی در بیار ......خدایا جلوی همه میگم غلط کردم غلط کردم غلط کردم.... نکن این کارو نکن .....
خدایا تو رو خدا ....گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی ..
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
الان میگم خدا تو که صلاح منو میدونستی ، خدایا تو که دوستم داشتی چرا همون موقع بهم دو تا ندادی کاش دخترم انقدر تنها نبود کاش بلافاصله باز باردار میشدم بچه هام با هم بزرگ میشدن کاش اون موقع اینو میدونستم آمرزد دخترم تاوان خودخواهی منو نمیداد
خدایا تو رو خدا ....گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگیم ضامن چشمان آهوها به دادم میرسی ..