امروز بچمو بردم دکتر تا شوهرم اومد از سرکار حرفا دکتر بهش گفتم یهویی گفت بسه توهم نمیدونی کی حرف بزنی خیلی ناراحت شدم شباهم تامیام حرف بزنم میگه ساکت تا بچه بخوابه دیگه بچه هم میخوابه سرشو اونو میکنه میره تو‌گوشی خیلی دلم شکسته یعنی همه شوهرا اینجورین؟شبی بازم تکرار کرد آدم وقتی از سرکار میاد حوصله حرف زدن نداره دید ناراحت شدم بحثو عوض کرد آخرشم گفت تو پایه نیستی هر پنجشنبه هم میره بیرون تا مخالفت کنم دعوا راه میندازه بعدم ازم توقع داره به حرفا خودش باجون دل گوش بدم ولی خودم ساکت باشم اینقدربغضم گرفته تا الان خوابم نگرفته
همیشه بعد از شام حرفای مهم رو بگو
یعنی زمانی که هم سیره هم تقریبا خستگیش در رفته
اقایون وقتی گرسنه و خسته هسن بداخلاق میشن
عزیزم جای تو باشم به خودم قول میدم باهاش صحبت نکنم مگر در مواقع ضروری
تا خودش بفهمه چه اشتباهی کرده بعد خودش التماست میکنه خرف بزن وقتی هم بحرف اومدی دیکه اون ادم سابق نیسیتی خیلی با ملاحظه حرف میرتی
خوب چی بگم ایشون خیلی تند میره .تو نمیدونم کی شروع ب حرف زدن میکنی ولی فکرم نکنم در باز نشده شروع کنی ک بهت بگم گلم بذار شوهرت بیاد تو و دست و روش رو بشوره استراحت کنه ی جای یا شربت بخوره بعد حرف بزن ...
ولی اگه رعایت نمیکنی رعایت کن...
هر وقت خستس بیخیالش شو
ولی اینطوریام ک میگه بگو خوب دیگه کی تعریف کنم ؟ تا بیایم چکار کنیم شبه میخوای بخوابی
در چ موردی پایه نیستی؟ توقعش چیه؟
ببین من خودم به عنوان کسیکه سرکار میرم اگه کسی بیام خونه باهام حرف بزنه چون مغزم پره واقعا عصبی میشم، زکان مناسبی خوب انتخاب نکردی
من اگر نامزدم کاری کنه ک نمی‌گذرم
وای تا پنج شیش بار سر اون قضیه دعوا نکنم آروم نمیشم
هی یادم میاد هی اعصابم خورد میشه
بنظرم تو هم تلافی کن اصلا فکر کن وجود ندارع تا اونم ادب بشه
طوری رفتار کن ک اصلا وجود نداره
اگه گفت چرا اینطور رفتار میکنی بگو هیسسسسسسس
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
6 ثانیه پیش
7 ثانیه پیش
8 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
