دوست داشتم امروز من بنویسم و شما نظراتتون رو بگید
من یک دختر ۲۸ ساله هستم،حقوق خوندم و تا دی پارسال کارمندبودم.
زندگی خوبی داشتم و چهره خوبی دارم،آدم معاشرتی و خواستگار هم زیاد داشتم
شش ماه پیش با مردی زندگیمو شروع کردم،قبلش ۳ماه باهم بودیم،۸سال ازم بزرگتره و خانواده شلوغی داره...وقتی دیدمش عین موش آب کشیده بود چون ۴سال پیش ازدواج کرده بود و جدا شده بود...میگفت دارم مهریه میدم و خودم زنمو طلاقش دادم،ب پدر مادرم بی حرمتی میکرد!
پدر مادرش دوتا کثافت هستن که بالای سن ۸۰ رو دارن،بقدری کریح و نکبتن که اکثر بچه هاش یا بدبختن یا طلاق گرفته
من گفتم اکی تو آدم باش زندگی مونو شروع کنیم با ۲۰ تا سکه ازدواج کردیم و من جهزیه خیلی مفصلی آوردم
قرار بود مهریه خانم رو زودتر بده که بتونه چیزی به اسمش بزنه،
الان بعد ۶ماه دعواهای وحشتناکی با من میکنه و دیشب ساکشو بست که بره خونه پدرش!! همون طویله ای که همیشه میگفت من ازش فراری ام،من دیگ اونجا برنمیگردم،من یک خانواده اصیل و آرومی دارم و این وحشی بازیا معنایی واسم نداره
از دیروزم هرچی میگم،میگه ناراحتی برو،ناراحتی نمون،همینه که هست!!
من این بدبختو با التماس هایی ک کرد و فریبم داد انتخاب کردم..الانم ماشینمو برداشته رفته اداره...میگه پول وام ازدواجمو ماشین میخرم ولی به اسم کس دیگ میکنم،هرچی میگم نکن اینکار برای من خار شدن میاره میگه به تو ربطی نداره...
پدر مادرم شدیدا پشتم هستن و پدرم دوست داره قبل هر اتفاقی من خودم از زندگی بیام بیرون!
راستش من با اینکه همیشه همه رو کمک میکنم،مشاوره میدم،الان موندم چکار کنم؟
مردی که با فریب و دروغ با یک دختر بازی کرد رو چکار کنم؟حس میکنید درد و مرگش چیه؟
تو جای من باشی چکار میکنی؟