متاسفانه این جور موارد خیلی زیاد شده،امیدوارم شوهرت سرش به سنگ بخوره
ولی دخترا اگه یک ذره عزت نفس داشته باشن رابطه با مرد متاهلو توهین به خودشون میدونن و ادامه نمیدن
اون آقا وقتی اومد سراغ من از همون اول گفت قصدم ازدواجه و برای ازدواج میخوام باهات آشنا بشم،والا دختری نبودم که تن به دوستی بدم، شرایطشم اینطوری که بهم میگفت همش
از نظر من ایده آل بود،جالبه اونا رو دروغ نگفته بود
انقد برام زبون میریخت و حرفای عاشقانه میزد که همیشه رو ابرا بودم،همش از خوشگلیم تعریف میکرد
وقتی اتفاقی فهمیدم کیه دنیا رو سرم خراب شد،ولی نزاشتم کسی متوجه حالم بشه،روز عاشورا بود منم اولین عاشورایی بود که رفته بودم شهرستان،اونجا دیدمش،همون روز فهمیدم خانمش بارداره همه بهش تبریک میگفتن،چون بعد کلی دوا درمون باردار شده بود
اون آقا ولی منو ندیده بود،متوجه نشدم کی منو دید،فقط بعد چند دقیقه دیدم همش داره تو جمعیت و پشت پرچما خودشو مخفی میکنه به امید اینکه من نبینمش و نشناسمش ولی دیر شده بود،خدا خوب جایی دستشو برام رو کرد،دیگه هرگز نه دیدمش نه جواب تلفناشو دادم
خدا هیچ وقت سر هیچ زنی نیاره،انشاالله شوهر شمام به راه راست هدایت بشه و تمام محبتش رو خرج شما کنه