خیلی وقت بود که حالم ناخوش بود...
یه چی کم داشت...
احساساتم نیاز به پاسخ داشتن...
نیاز داشتم به
یه چی که دلگرمی بده بهم
برای ادامه این زندگی کوفتی...
دقیقا نیازمنده
یه بغل..
یه آغوش
بودم
مهم نبود کی این کار و برام انجام بده...
فقط چند ثانیه به حتی کم ...
منو درآغوش بگیره ..!
و حسم به جواب برسه..
از خونوادم بابت این کار ناامید شدم
ولی
امروز به طور اتفاقی
استادم که چندین ساله سر کلاس هاش برای
آموزش نه تنها یه ورزش
بلکه برای آموزش و کسب تجربه
پیشش میرفتم
منو یه دفعه بغل کرو
شاید چند ثانیه ای طول کشید
ولی همون شد مایه دلخوشیم برای
دووم آوردن
و جنگیدن برای زندگیم
تو اوج ناامیدی شد نور امیدی برام
دوسش داشتم استادمو
و الان...
عاشقش شدم
تقدیم به تمام استادان و مربیان نازنین
که وجودشون آغوش گرمی برای شاگرداشونه❣