چی بگم به این صاحبکارم؟؟؟ منو تو آب نمک خوابونده بود

هفته ی پیش رفتم یه جا مصاحبه

به عنوان کمک مربی مهد

ساعت کاری ۳ تا ۸ 

حقوقش کم بود یک و پونصد

ولی گفتم تجربه میشه

فردای مصاحبه بهم زنگ زد گفت بیا از امروز

رفتم و شروع کردم خلاصه

تا امروز که یه بچه اومد گفت عه خاله فرشته کو؟ (اونی که قبل من کار میکرد)

شنیدم مدیر بهش گفت رفته عمل داره میاد بعدا

اینو که شنیدم رفتم پیش مدیر گفتم میخواستم ببینم من اینجا موقتا هستم یا دائم

گفت هفته ی اول آزمایشیه😐

اصلا حرف آزمایشی بودن نزده بود بهم روز اول !

آزمایشی بودن اوکیه به شرطی که از اول طی کنیم 

گفته بود تا شب مصاحبه ها رو انجام میدم اگه اوکی بودی به نسبت بقیه بهت زنگ میزنم

وظیفه ی من این بود که حواسم به بچه ها باشه به خودشون و همدیگه آسیب نزنن 

همزمان با من یه خانوم میانسال هم اومده بودن به عنوان نیروی خدماتی که تمیز کاری و دستشویی اینای بچه ها باهاش بود که فهمیدم با اون از روز اول قرارداد بسته

بعد از روزی که من رفتم سر کار مسئولیتای بیشتر بهم داد ، هم میگفت حواست به بچه ها باشه، هم عکس و فیلم بگیر وقتی با مربیا کلاس دارن ، هم فیلمارو ادیت کن و روشون آهنگ کودکانه بذار که صدای جیغ و داد شنیده نشه، هم پیج اینستای مهدو بچرخون از صبح که بیدار میشی مطالب روانشناسی کودک بذار ، هم به مربیا تو کلاسا کمک کن تو کاردستی، هم اسباب بازیا رو جمع کن وقتی بچه ها میریزن

تازه چندبارم بچه هارو دستشویی برده بودم

همه ی اینارو میخواست با یک و پونصد جمع کنه،

تازه اگرم بچه ای میخورد زمین منو بازخواست میکرد

فک‌کنین ۱۵، ۲۰ تا بچه با این همه کار

یه بچه ی اوتیسم هم قبول کرده بود که واقعا سخت بود نگهداریش، همش جیغ میزد و ماهارو میزد 

خلاصه بهش گفتم من نمیدونستم آزمایشی هستم 

گفت خیالت راحت قرار نیست با کس دیگه مصاحبه کنم ازت راضیم، فقط میمونه خودت که راضی باشی، 

باز گفتم عیب نداره تجربست بذار بمونم، بهش گفتم منم راضیم قرار داد ببندیم آخرهفته

تا اینکه ...