تا اینکه کم کم بداخلاقیای فرهاد شروع شد
زهره پیش خواهرم درددل میکرد
بچه دار هم نمیشدن
فرهاد دیگه زهره رو دوست نداشت و حتی کتکش میزد ولی زهره چون عاشقش بود صداشو درنمیاورد و تحمل میکرد
خانواده فرهاد همشون زهره رو خیلی دوست داشتن چون زهره واااقعا زن خوش اخلاق و خوبی بود
تا اینکه تقریبا سه ماه پیش داداش زهره خودکشی کرد