سلام دوستان. خلاصه میگم، مادرشوهرم ظاهرا زن ساده ایه، نه دوران نامزدیم نه بعد از عروسی، نمیومد خونمون، با اینکه رابطمون خوب بود و همیشه ازش میخواستم بیاد، حالا اینا مهم نیست ولی دوران بارداریم هم اصلا نیومد و هزار تا بهونه آورد، منم رابطم رو محدود کردم، گلایه کردن گفتم نیومدین که بیام، بازم تاثیری نداشت، منم برام مهم نبود ولی برای هر ده بار من یبارش رو باید میومد. کلا تو یسال دوبار بیشتر نیومد، سر تولد نوه اش هم کادویی نیاورد. خییلی جاها کم گذاشتن، من خلاصه گفتم، حالا یمدت پیش خواهرشوهرم که مجرده و ۵ تا ۶ سال از من کوچکتره اومده بود، چقدر بی ادبی کرد و زبون درازی، خیلی ناراحت شدم، خیییلی، بیشترم بخاطر طلبکار بودنشون، انگار من وظیفمه شرایط اونارو درک کنم. بعد از اون کلا قطع کردم، مادرشوهرم زنگ زد دعوت کرد منم رد کردم. حالا برادرشوهرم پیام داده چرا نمیایین؟  میخوام ببینم درستش اینه چجوری جواب بدم