من دوباره دیوونه شدم

واقعا به خاطر همین شرمنده میشم نسبت به دختر دومم به خاطر همین سعی میکنم حرفامو به زبون نیارم چون میدونم به دخترم بر میخوره حتما البته حقم داره

بله حدس تون درسته دختر اولم خیلی درشته نسبت به سنش دختر دومم ظریفه 

اولی ۱۶ سال دومی ۱۴ سال که البته دختر اولم آبان امسال ۱۷ ساله میشه دختر دومم مهر امسال ۱۵ ساله 

آره اینکه درسته چون دختر دومم فوق العاده باهوشه خیلی هم پشتکار داره هر لحظه ای برای هدف هاش تلاش میکنه بر عکس دختر اولم که دنبال لباس و لاک و ایجور چیزاست حتی توی عروسی ها دختر دومم نشسته بعد دختر اولم از اول تا آخر فقط میرقصه...کلا خیلی تفاوت شخصیتی دارن

دخترای من دومی قدش متوسطه و لاغره اولی قد بلند و تپله

این منو درگیر کرده که چرا دو تا خواهر با تفادت سنی کم انقدر باید تفاوت داشته باشن حتی بعضی وقت ها متوجه تبعیض های بقیه هم میشم..با خودم میگم دختر دومم گناه داره هیچی نمیگه ولی مطمئنم توی خلوت هاش بغض و ناراحتی زیاد داره

قطعا من خودم حس خوب زیاد بهش میدم مثلا به صفات خوبش اشاره می‌کنم یا اینکه دختر دومم هب چی نباشه ماشالله از همه ی هم سن هاش خوشگل تر و بهتره مثلا توی هم کلاسی های دخترم چند تا سبزه هست ولی دخترمن گندم گون یا قد کوتاه زیا  هست مثلا اکثرشون زیر ۱۵۵ هستن و خیلی ریز یا مثلا ابروهای کمی دارن ولی دختر من ابرو های پری داره یا مژه هاش بنده لب هاش هم حالت داره بینیش هم کوچیکه منم اینا رو بهش؟میگم تا بدونه از خیلیا هم بهتره هم خوشگل تر