روانشناس

تاپیک قبلیم که حرف زده بودم 

من نامزد هستم

و میخوان جدا شم ازش 

بخاطر اینکه ایشون روستایی هستن و من شهری ولی قراره شهر شون خونه بگیریم و زندگی کنیم 

پدرم راضی نشد نامزد کنیم بعدش راضی شد الان میگه دختر نمیدم واسه یه شهر و استان دیگه 😔😔😔😔

پدرم با داییش حرف زد کسی نمیتونه رو حرف داییش حرف بزنه 

من نمیخوام از عشقم جدا شم تنها کسی که میتونست کمکم کنه مامانم بود که از اونم قطع امید کردم

لطفاً اگه میتونید کمکم کنی راه حلی بدید چیزی بگین بگم به خونواده م راضی شن😔😔😔😔

میگن که پسره کشاورزی می‌کنه و کار ساختمونی انجام میده در شأن ما نیست ولی من با دل و جون میخوامش بخدا دارم میمیرم سر این قضیه 😔😔😔😔😔😔😔😔😔

ایشون دیپلم گرفتن و ادامه ندادن 

منم دیپلمم و امسال میگیرم ۱۸سالمع و اون ۲۴ 

خودم آرایشگری میکنم و خوبه دستم تو جیب خودمه کم خرجم اصلا خرج های اضافی نمیکنم 

ایشونم کار ساختمونی هرچیزی هرکاری که بگن بهش می‌ره انجام میده و کشاورزی هم می‌کنه 

درآمد مشخصی نداریم و نامزدهستیم و عقد نکردیم 

قبل اینکه نامزد کنیم دو سال باهم بودیم 😔😔😔😔نمیتونم ازش بگذرم من می‌دونم میتونم باهم آینده ی خوبی و بسازیم حداقل شهر خودشون کار پیدا کنه 😔😔😔

و اینکه دوتامون خیلی کم خرجیم

بخدا نمی‌دونم چرا اینجوری فک میکنن ولی زندگی اونا خوبه درسته روستا زندگی میکنن ولی خورد و خوراک و زندگی شون عادی رو به بالاس

چون از نظر فرهنگ و هم عقیده و هم مذهب بودن خانواده من مشکل دارن میخوان جدا شم 

من هیچ مشکلی ندارم اینام اصلا هیچ مشکلی ندارن هی از قبل هم میدونستم سر این قضیه مشکلی ندارن 

ولی خونواده من میگن بری بدبخت شی نگی چرا نگفتید نکنم 

بخدا اصلا ازشون کمک نمی‌خوام و نمیام پیش شون گلایه کنم یا هرچی 😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔

من اهل تسنن هستم و ایشون تشییع

هیچ مشکل دیگه نیست بخدا همینه همش 😔😔😔😔

بخدا هیچکس از اول بهترین خونه زندگی نداشته همین خونواده خودم بدترین شرایط و داشتیم پدرم سه بار ورشکسته شد 

مگه خدا نیست هست کمک می‌کنه بخدا همون خدایی که کمک مون کرد الان این وضع و داریم شکر خدا بخدا کمک منو عشقمم می‌کنه باهم زندگی مونو خوب کنیم 😔😔😔😔نمی‌دونم چرا آدم ها زندگی خودشونو یادشون می‌ره واسه مردم هم نظر میدن😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔😔

من پدرم خیلی حساسه 

نمیتونم روش آشنایی و بگم 

تو بیمارستان بود و...

ولی واقعا از ته دلم دوسش داشتم و دارم نمیتونم ازش بگذرم تو این دوره زمونه این همه خواستگاری که داشتم نتونستم راضی بشم باهاشون ازدواج کنم با هزار شرایط بهتر نمیتونم ازش بگذرم 

تو چه روزهایی که پشتم نبود و بهم قول داد میاد پیشم و مال هم میشیم 

منم قول دادم خونواده مو راضی میکنم ولی اینو نمیتونم قدرت تصمیم گیری مو نمیدن دست خودم 

من سختی میکشم اگه بکشم من بدبخت میشم اگه بشم درسته ناراحت میشن برام ولی من میخوامش خدا کمکم می‌کنه بخدا خدا خیلی بزرگه همین نامزدم تصادف کرد بدترین شرایط بود خدا بهم پسش داد 😔😔😔😔😔😔😔😔

اره ازدواج میکنم

اگه همچین خانواده ای داشته باشه 

که دایی بابام اومده از هیچی خبر ندارع داره میگه بهش بی خانواده 😭😭😭😭😭😭😭

آره اگه همین اخلاق و رفتار و مردونگی و شهامت و رگ‌غیرت داشته باشه 

غیرت نه اینکه حساس بود رو زنش یا خواهر یا مادر

غیرت روی کار کردن روی پول در آوردن روی زحمت کشیدن 😭😭😭😭

واسه اینکه تا حالا با هیچ دختری نبوده من نمیتونم با کسی باشم که قبل من کسانی باهاش بودن یا اینکه دوستی داشته با کس دیگه ای چه عاطفی چه فیزیکی چه هر نوعی بوده باشه 

من آینده مو با کسی که خودم بخوام میسازم ولی چرا نمیذارن😔😔😔😔😔

جنگیدم آبجی 

و انشاءالله موفق هم میشم 

خدا بزرگه 

خدا همیشه پشتمه

خدایی که عشقم و بهم پس داد تو بدترین تصادف تنها منو یادش موند نصف شب زنگ زد گفت وسط خیابون نمی‌دونم چم شده 

همون خدا ناامید مون نکرد 

همون خدایی که پدر مادر اونو راضی کرد پدر منم راضی کرد و می‌کنه انشاءالله

من می‌دونم و میدونستم هیچکس و هیچ چیز و از دست نمیدم چون تنها دختر خانواده بودم و بزرگ ترین دختر خونواده واسه همین واسه همه عزیز بودم پس اگه دوسم دارن و عزیزم براشون همون جوری هم باید قبولم داشته باشن با اون چون من میخوامش همون جوری که اینارو و خانواده مو می‌خوام 

خدا بزرگه انشاءالله همه چی رو هم خوب می‌کنه و انشاءالله زندگیم به اون شکلی که دوس دارم و می‌خوام جلو می‌ره 

خیلی ممنون 🙏🤲✨♥️

انشاءالله به امید خدا🤲🤲💫