<a href="https://www.ninisite.com/discussion/topic/8867594/%DB%8C%D9%87-%D8%B3%D9%88%D8%A7%D9%84">یه سوال.....

مدیر استارتر

عضویت: 1400/02/25

تعداد پست: 542

خب بگو تا ۲۰ سالگی دوس ندارم اصلا ازدواج کنم یا باید کسب و کارم تا ۴،۵سال دیگه راه بیوفته و از دغدغ ...

نظر خوبیه باید اجراش کنم ببینم جواب میده یا نه

هی یه روز بارونی توی اواخر آبان با بدترین نوع خبر دادن بهت بگن که پدر بزرگت کسی که به بد ترین وضعیت بهش وابسته هستی بهت بگن که توی بیمارستان به خاطر سکته پنجم بستریه و تو با حالی خراب بری پیشش بعد از یک هفته دکتر توی چشم پدرت و عزیز دردونه پدربزرگ که خودت باشی نگاه کنه بگه کمیسیون پزشکی قطع امید کرده و تو پدرت همون جا بی پناه ترین آدم دنیا بشین کسی نباشه که زیر بغلتونو بگیره ببره یه گوشه آروم تون کنه کسی نباشه که بهش تکیه کنید و یه شبه هزار سال بار بی کسی روی دوشت بیوفته خیلی سخته بعد تویه تلخ ترین نیمه آذر پدر بزرگت بعداز بیست و اندی روز روی تخت بیمارستان جلو چشم خودت و بابات که توی این چند روز تنهاش نداشتین و همیشه پیشش بودین از پیشتون بره و غروب رفتن اون بشه طلوع غم ها گریه ها و یتیمی پدرت و که همون روز بعد از غروب پدر بزرگ حدود یک ساعت و نیم خودت و پدرت از جهان اطراف بیخبر باشید و کسی از غم شما خبر نداشته باشه چه سخته موقعی که به همه بگی که پدر بزرگ مرخص شده داره میاد خونه بجای خودش دسته گل ببری سخته خیلی سخت لطفاً برای پدر بزرگم که هفت ماهه که ندارمش فاتحه بخونید

1401/03/29

|

23:41

مدیر استارتر

عضویت: 1400/02/25

تعداد پست: 542

یا خودت ازدواج کن یا واسش یه دختر خوب پیدا کن😅

کنه تر از این حرفاست

هی یه روز بارونی توی اواخر آبان با بدترین نوع خبر دادن بهت بگن که پدر بزرگت کسی که به بد ترین وضعیت بهش وابسته هستی بهت بگن که توی بیمارستان به خاطر سکته پنجم بستریه و تو با حالی خراب بری پیشش بعد از یک هفته دکتر توی چشم پدرت و عزیز دردونه پدربزرگ که خودت باشی نگاه کنه بگه کمیسیون پزشکی قطع امید کرده و تو پدرت همون جا بی پناه ترین آدم دنیا بشین کسی نباشه که زیر بغلتونو بگیره ببره یه گوشه آروم تون کنه کسی نباشه که بهش تکیه کنید و یه شبه هزار سال بار بی کسی روی دوشت بیوفته خیلی سخته بعد تویه تلخ ترین نیمه آذر پدر بزرگت بعداز بیست و اندی روز روی تخت بیمارستان جلو چشم خودت و بابات که توی این چند روز تنهاش نداشتین و همیشه پیشش بودین از پیشتون بره و غروب رفتن اون بشه طلوع غم ها گریه ها و یتیمی پدرت و که همون روز بعد از غروب پدر بزرگ حدود یک ساعت و نیم خودت و پدرت از جهان اطراف بیخبر باشید و کسی از غم شما خبر نداشته باشه چه سخته موقعی که به همه بگی که پدر بزرگ مرخص شده داره میاد خونه بجای خودش دسته گل ببری سخته خیلی سخت لطفاً برای پدر بزرگم که هفت ماهه که ندارمش فاتحه بخونید

1401/03/29

|

23:41

ftmskh

عضویت: 1400/02/10

تعداد پست: 1097

زل بزن تو چشماش بگو چقدر دوسم داری؟وقتی گفت مثلا خیلی زیاد بگو میدونی چیه من بیشتر از تو یکی دیگه رو دوست دارم جونمم میدم براش عشقمه زندگیمه حالا هم اگه میخوای عشقتو ثابت کنی برو از زندگیم و به هیچکس نگو

نه تو آنی که همانی.نه من آنم که تو دانی

1401/03/29

|

23:42

مامانایا

عضویت: 1401/03/18

تعداد پست: 550

کنه تر از این حرفاست

خب اینقدر بزار بیاد بره خسته بشه

1401/03/29

|

23:43

مدیر استارتر

عضویت: 1400/02/25

تعداد پست: 542

خب اینقدر بزار بیاد بره خسته بشه

۱۸ بار فقط اومده خونه ما خسته بشو نیست این بیشعور

هی یه روز بارونی توی اواخر آبان با بدترین نوع خبر دادن بهت بگن که پدر بزرگت کسی که به بد ترین وضعیت بهش وابسته هستی بهت بگن که توی بیمارستان به خاطر سکته پنجم بستریه و تو با حالی خراب بری پیشش بعد از یک هفته دکتر توی چشم پدرت و عزیز دردونه پدربزرگ که خودت باشی نگاه کنه بگه کمیسیون پزشکی قطع امید کرده و تو پدرت همون جا بی پناه ترین آدم دنیا بشین کسی نباشه که زیر بغلتونو بگیره ببره یه گوشه آروم تون کنه کسی نباشه که بهش تکیه کنید و یه شبه هزار سال بار بی کسی روی دوشت بیوفته خیلی سخته بعد تویه تلخ ترین نیمه آذر پدر بزرگت بعداز بیست و اندی روز روی تخت بیمارستان جلو چشم خودت و بابات که توی این چند روز تنهاش نداشتین و همیشه پیشش بودین از پیشتون بره و غروب رفتن اون بشه طلوع غم ها گریه ها و یتیمی پدرت و که همون روز بعد از غروب پدر بزرگ حدود یک ساعت و نیم خودت و پدرت از جهان اطراف بیخبر باشید و کسی از غم شما خبر نداشته باشه چه سخته موقعی که به همه بگی که پدر بزرگ مرخص شده داره میاد خونه بجای خودش دسته گل ببری سخته خیلی سخت لطفاً برای پدر بزرگم که هفت ماهه که ندارمش فاتحه بخونید

1401/03/29

|

23:44

مامانایا

عضویت: 1401/03/18

تعداد پست: 550

۱۸ بار فقط اومده خونه ما خسته بشو نیست این بیشعور

تهدیدش کن 😅

1401/03/29

|

23:45

آلاگل۱۷

عضویت: 1400/11/13

تعداد پست: 6727

تظاهر کن که کسی تو زندگیته

آتنا تایپ ￸نویسنده دکتر آینده

1401/03/29

|

23:45

مدیر استارتر

عضویت: 1400/02/25

تعداد پست: 542

زل بزن تو چشماش بگو چقدر دوسم داری؟وقتی گفت مثلا خیلی زیاد بگو میدونی چیه من بیشتر از تو یکی دیگه رو ...

به این بگم سر خواستگاری ۱۳ همین و بهش گفتم روز بعد خواستگار اومد و حرفم راست شد بعد اومد تو مراسم آنقدر کولی بازی در آورد. که اونا پاشدن رفتن بعد اومد نزدیک من گفت داشتن تو رو به هیچ کس نمی‌دم حتی به اونی که دوسش داری.

هی یه روز بارونی توی اواخر آبان با بدترین نوع خبر دادن بهت بگن که پدر بزرگت کسی که به بد ترین وضعیت بهش وابسته هستی بهت بگن که توی بیمارستان به خاطر سکته پنجم بستریه و تو با حالی خراب بری پیشش بعد از یک هفته دکتر توی چشم پدرت و عزیز دردونه پدربزرگ که خودت باشی نگاه کنه بگه کمیسیون پزشکی قطع امید کرده و تو پدرت همون جا بی پناه ترین آدم دنیا بشین کسی نباشه که زیر بغلتونو بگیره ببره یه گوشه آروم تون کنه کسی نباشه که بهش تکیه کنید و یه شبه هزار سال بار بی کسی روی دوشت بیوفته خیلی سخته بعد تویه تلخ ترین نیمه آذر پدر بزرگت بعداز بیست و اندی روز روی تخت بیمارستان جلو چشم خودت و بابات که توی این چند روز تنهاش نداشتین و همیشه پیشش بودین از پیشتون بره و غروب رفتن اون بشه طلوع غم ها گریه ها و یتیمی پدرت و که همون روز بعد از غروب پدر بزرگ حدود یک ساعت و نیم خودت و پدرت از جهان اطراف بیخبر باشید و کسی از غم شما خبر نداشته باشه چه سخته موقعی که به همه بگی که پدر بزرگ مرخص شده داره میاد خونه بجای خودش دسته گل ببری سخته خیلی سخت لطفاً برای پدر بزرگم که هفت ماهه که ندارمش فاتحه بخونید

1401/03/29

|

23:47

مدیر استارتر

عضویت: 1400/02/25

تعداد پست: 542

تظاهر کن که کسی تو زندگیته

تظاهری که هیچ وقت نمی تونم انجام بدم

هی یه روز بارونی توی اواخر آبان با بدترین نوع خبر دادن بهت بگن که پدر بزرگت کسی که به بد ترین وضعیت بهش وابسته هستی بهت بگن که توی بیمارستان به خاطر سکته پنجم بستریه و تو با حالی خراب بری پیشش بعد از یک هفته دکتر توی چشم پدرت و عزیز دردونه پدربزرگ که خودت باشی نگاه کنه بگه کمیسیون پزشکی قطع امید کرده و تو پدرت همون جا بی پناه ترین آدم دنیا بشین کسی نباشه که زیر بغلتونو بگیره ببره یه گوشه آروم تون کنه کسی نباشه که بهش تکیه کنید و یه شبه هزار سال بار بی کسی روی دوشت بیوفته خیلی سخته بعد تویه تلخ ترین نیمه آذر پدر بزرگت بعداز بیست و اندی روز روی تخت بیمارستان جلو چشم خودت و بابات که توی این چند روز تنهاش نداشتین و همیشه پیشش بودین از پیشتون بره و غروب رفتن اون بشه طلوع غم ها گریه ها و یتیمی پدرت و که همون روز بعد از غروب پدر بزرگ حدود یک ساعت و نیم خودت و پدرت از جهان اطراف بیخبر باشید و کسی از غم شما خبر نداشته باشه چه سخته موقعی که به همه بگی که پدر بزرگ مرخص شده داره میاد خونه بجای خودش دسته گل ببری سخته خیلی سخت لطفاً برای پدر بزرگم که هفت ماهه که ندارمش فاتحه بخونید

1401/03/29

|

23:47

ftmskh

عضویت: 1400/02/10

تعداد پست: 1097

به این بگم سر خواستگاری ۱۳ همین و بهش گفتم روز بعد خواستگار اومد و حرفم راست شد بعد اومد تو مراسم آن ...

میاس‌بهش‌بگید‌منم واسه‌تو‌نمیشم‌خیالت راحت...

نه تو آنی که همانی.نه من آنم که تو دانی

1401/03/29

|

23:49

مدیر استارتر

عضویت: 1400/02/25

تعداد پست: 542

میاس‌بهش‌بگید‌منم واسه‌تو‌نمیشم‌خیالت راحت...

خیلی پروعه آخرش می‌کشمش خودمو راحت میکنم😅

هی یه روز بارونی توی اواخر آبان با بدترین نوع خبر دادن بهت بگن که پدر بزرگت کسی که به بد ترین وضعیت بهش وابسته هستی بهت بگن که توی بیمارستان به خاطر سکته پنجم بستریه و تو با حالی خراب بری پیشش بعد از یک هفته دکتر توی چشم پدرت و عزیز دردونه پدربزرگ که خودت باشی نگاه کنه بگه کمیسیون پزشکی قطع امید کرده و تو پدرت همون جا بی پناه ترین آدم دنیا بشین کسی نباشه که زیر بغلتونو بگیره ببره یه گوشه آروم تون کنه کسی نباشه که بهش تکیه کنید و یه شبه هزار سال بار بی کسی روی دوشت بیوفته خیلی سخته بعد تویه تلخ ترین نیمه آذر پدر بزرگت بعداز بیست و اندی روز روی تخت بیمارستان جلو چشم خودت و بابات که توی این چند روز تنهاش نداشتین و همیشه پیشش بودین از پیشتون بره و غروب رفتن اون بشه طلوع غم ها گریه ها و یتیمی پدرت و که همون روز بعد از غروب پدر بزرگ حدود یک ساعت و نیم خودت و پدرت از جهان اطراف بیخبر باشید و کسی از غم شما خبر نداشته باشه چه سخته موقعی که به همه بگی که پدر بزرگ مرخص شده داره میاد خونه بجای خودش دسته گل ببری سخته خیلی سخت لطفاً برای پدر بزرگم که هفت ماهه که ندارمش فاتحه بخونید

1401/03/29

|

23:51

ftmskh

عضویت: 1400/02/10

تعداد پست: 1097

خیلی پروعه آخرش می‌کشمش خودمو راحت میکنم😅

بهش‌همینو‌بگید‌شاید‌واقعا تاثیر‌داشت‌مثلا بهش بگید ببین نه‌تنها دوست ندارم ازت‌متنفرم به طوریکه‌اگه‌ماشین بدم دستم بگن بزنم زیرت میزنم‌که بمیری‌و‌دیگه نباشی تو‌این دنیا وجودت پر از نفرته‌واسم

نه تو آنی که همانی.نه من آنم که تو دانی

1401/03/29

|

23:53