شوهرم چند روزه میره بیرون . مشروب میخوره حال خراب میاد خونه . یه شبم ساعت ۶صب اومد خونه . منم امشب دعوا راه انداختم . ساعت ۱۰شب اومد گفتم هرکجا بودی برو همونجا.
بعد زنگ زدم مامانش اومد . شوهرم میگفت من همینیم ک هستم برو طلاق بگیر بچه ها ام مال منن . میگه تو ب من زنگ نمیزنی ـ هی میگی با ماشین نرو نیا .