من همونی بودم که حاضر نبودم تو صورت کسی نگاه کنم،همونی بودم که عشق برام هیچ معنایی نداشت
همونی که هروقت حرف از عشق میشد،تو درونش میخندید!
اما تو کاری کردی!
برای بار اول تو صورتت دقیق شم !
میدونی ...
توکاری کردی که زوم میکنم تو صورتت رو چشمات رو اعضای صورتت و همرو از بَرَم!
میدونی یه کار کردی وقتی صداتو میشنوم انگاردرونم کلا ساکت میشه...انگار اون لحظه قلبی نیست که بتپه چون کلا سکوته و سکوت تا فقط صدای تو بیاد...!
میدونی ...
میدونم که نمیدونی...
چون نمیخوام بدونی...!