سلام،مادرمن سرطان ریه داره حالش وخیمه الان من پیششم توشهرستان تک وتنهایم...دیگه چیزی نمی خوره ...ابم نمی تونه قورت بده ...دردهمه وجودشوگرفته...دیگه توان حرف زدن نداره چششم بازنمی کنه منم فقط گریه غصه ...خدایااگه یه وقت فوت کنه من نصف شب دیونه می شم خیلی تنهاییم ...خداخودش رحم کنه ...جرات ندارم بالاسرش قران بخونم...فقط حمدوسوره می خونم ...انقدردلم پره پره حال بیانشوندارم خدافقط تنهامون نذارلطفا...
خدایه کاری کرد...بگم بیاوردارببرنخواستیمممم...
شمادرچه حالید...؟!خدامریض شماروشفای عاجل بده...
نمی دونم حکمت زجرکش شدن مادرم و من چیه؟یه روزخوش توزندگی ندیدیم ..شایدبعداجرات نوشتن و بیان زندگیمونو پیداکردم نوشتم...
😭😭😭😭😭