ما یک ساله ک نامزدیم از قبل عاشق هم بودیم وهستیم...خودش میگه تحمل قهربودنمو نداره و وقتی باشه محبت زیادی بهم میکنه... اما بیشتر وقتا نیست... بیشتر شبا تا ساعت 3یا4منتظرشم با اینکه کنکور دارم و باید زود بیدار شم... خسته شدم از خیلی دوستش دارم از دلتنگیش کلافه ام و نمیتونم درس بخونم... چند روزه باهاش قهرم اونم فقط میاد حالمو میپرسه و میره... چیکار کنم؟ من خواهر ندارم ک کمک بگیرم شما جای خواهرام😢
ساعت ۳،۴ شب چیکار میکنه که نیست؟
چی بگم اخه دوسش داری دیگه☹️
الان که نامزدین اینطورع خدا به بعد عروسی رحم کنه...
غرورمم اجازه نمیده خودم برم سر صحبت رو باز کنم و حرف بزنم
هیچی وقتی میاد حالتو میپرسه آشتی کن
کجاست که نیست؟
نامزدی نمیکردی موقع کنکورت،واجب بود حالا؟وقت مناسب تری نبود؟
انقد بهش نچسب عزیزم بهش فرصت بده تا دلتنگت بشه و اون بیاد نزدیک، وقتی همیشه باشی اونم اینجوری حالت گریز پیدا میکنه نسبت بهت
منم مثل توام اماااا خواهر دارم رو خودم کار میکنم
هرچقد ازشون دور باشی و خودتو مشغول کار خودت نشون بدی بیشتر میان سمتت
مگه زیر یه سقفین که تا ۳ ۴ منتظرشی
یعنی چی؟ مشکل چیه
باهاش حرف بزن
مردا جنس زن رو زیاد نمیشناسن.. باید خودت بهش بگی
یا درطول زندگی خودش متوجه شه
پس الان توضیح بده براش ، شاید عوض شد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
30 ثانیه پیش
35 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
