سلام بچه ها
نامزد من که الان دارم ازش طلاق میگیرم اینطوری بود ... میخوام ببینم شوهرای شما هم اینطورن
دو دفه اومد خواستگاریم تا جواب مثبت بهش دادیم.چون بابام راضی نمیشد.الان بعد گذشت ۹ ماه هر روز همینو میگه که گرفتارم کردین منو کوچیک کردین.یا قبل عقدمون یوقتایی گوشیمو نمیتونستم جواب بدم تا الان میگه که یادته گوشیتو جواب ندادی.یا دندونش درد میکرد من یادم رف روز دوم ازش بپرسم یعنی همون روز پرسیدم ، اینو هم یادشه.میگه بهم بی توجهی
دیگه میگه چرا مامانت در رو باز کرد.یا چرا لباسی رو که من گفتم نپوشیدی.یا چرا تو خونتون یکم ازم دورتر نشستی
یا چرا خواهرت گل رو اونجوری روی میز گذاشت ،انگار پرتش کرد
یا چرا با دوستام بگو بخند نکردی .چرا اومدی خونمون زیاد با خواهرم گرم نگرفتی
یعنی کلا ایراد میگرفت و یادش نمیرفت یه قضیه رو.منم مجبور بودم هر سری بهش توضیح بدم.کلا خسته شده بودم.هی تکرار میکرد
از نظر احساسی زود عوض شد انگار یه ادم جدید شد.۶ ماهه عذابم میده .نه عشقی نه محبتی.کلا منو ول کرده بود وقتی هم باهاش بودم سر اینچیزای پیش پاافتاده باید بحث میکردم.بددهنی کرد.کتکم زد .آبرومو برد.الانم طلاق
اینا نشونه چیه؟؟؟مشکل کجاس