نمیدونم چرا از اول همینطور باهام بد کرد
از شکستن دندون در کودکی و جوش و چاقی و یه پریودنامنظم
اول که باید التماس میکردم که پری بشم بعدشم که شد هر شیش ماه یه بار پرمویی بدن و خجالت و خجالت و خجالت کمبود خواستگار و..
کلی دکتر و بدبختی واخرش درد بی درمون
اینا هیچ بی پولی و شوهر بد ودختر خیلیییی شلوغ
زیرزمینی خونه مستاجری کمبود وسایل خونه
درد دندون درد شونه و هزارو یک درد پول ندارم برم چشم پزشکی چشمام ضعیف شده در همین وضع دیروز با یه بارون خونه مو آب ورداشت زندگیم تا نصف رفت زیر آب
دیگه تاکی خستم خسته
چرا اخه من چراااا من
دیگه بی دین وایمون شدن خداییش دلم شکسته
پس کی کمر من راست میشه کی میتونم نفس بکشم به هر دری میزنم بسته س
دلم میخاد ضجه بزنم زار بزنم دیگه بسمه خدا بسمه
دیگه نمیکشم یه کم به فکر دل من باش یکم به فکر من باش منم ببین منم آدمم
تو اوج جوونی شدم پیرزن هفتاد ساله
نگید همه همینطورن چون نیستن من دیگه تهشم