من طلاق گرفتم چون از اول همه چیز یه جوری بود مشکل داشت ولی من ندیدم بعدا متوجه شدم به زور میخواستم باهم باشیم انگار ولی نمیشد انگار ربطی به هم نداشتیم چقد یه روزهایی به هم نزدیک بودیم چقد امروز از هم دوریم یه روز عاشق هم بودیم یه روز دعوا و بحث و جنگ داشتیم در واقع نتونستیم و بریدیم هردومون ولی من الان دلم برای لحظه لحظه بودان باهاش تنگ شده اون خیلی کارها میتونست بکنه برای من نکرد نمیدونم دوسش داشتم واقعا یا فقط بهش وابسته شده بودم نمیدونم میتونم بدون اون زندگی خوبی داشته باشم یا نه نمیدونم اونم واقعا دوسم داشت یا نه