شبش داشتم باهاش چت میکردم
از اهدافش میگفت که میخواست مدرک پرستاری بگیره
خالم میگه شب بهم گفت قفسه سینم سنگین میشه نمیتونم بخوابم
میگه منم گفتم شاید شام زیاد خوردی چیزی نیست
چند دقیقه بعد فوت شده درحالی که خالم خوابیده بوده
فرداش دیدن بیدار نمیشه و آمبولانس اومده گفته خیلی وقته فوت شده
یعنی دقیقا همون دقیقه هایی که میگفته قفسه سینم سنگینه 😔