من دیشب تو تاپیک گفتم فکرم طلاقه چون ۸ سل ازدواج کردیم بعد فهمیدیم شوهرم مشکل داره و بچه دار نمیشه طبیعی رفتیم دنبال همه راحل های پزشکی و بین ۱۱ تا ۱۲ بار انتقال و همه ناموفق بود
اینجا بگم که نگید بخاطر نقص شوهرتو ول میکنی مگه بخاطر بچه میخوایش یابرید از پرورشگاه بیارید جون بخاطر اینا نیست
بخاطر دلایل پشت این بیماریه باعث شده شوعرم عقده بچه دار شدن بکنه و فکر ذهنش بشه فقط فقط بچه کسایی که کاشت انجام دادن دردای امپول ازمایشا سونوها ووو به جون خریدین میدونید چقد عوارض داروها بالاس رحم تخمدان ها اینقد درد میگیره اینقد شل میشه که هیچ توانایی برات نمیمونه
منم واقعا خستم که دیگه فقط فقط فکرش شده بچه و یک درصد بهم اهمیت نمیده نمیبنه چقد من ضعیف شکسته شدم
بهش گفتم بیا جدابشیم من دیگه زیر هیچ دعوا دکتری نمیرم و بچه نمخام اگه هم بخوام به فرزندی میگیرم
گفت تو مریضی برو روان پزشک خوبت کنه تو قبلا ادم شادی بودی میخندیدی چرا اینطوری شدی تو مشکل داری برو تا خوبت کنن
واقعا درکش نمیکنم حتی فکر نمیکنه این ۷ سال من چقد زجر کشیدم چقد زحمت کشیدم ولی اون فقط منو ماشین بچه دار شدن می بینه
دیگه نمخام هیچ از خودگذشتی بکنم واقعا خیلی خسته شدم😔