2777
2789

من سه ساله با مادر شوهرم زندگی میکنم حیاط مشترک اما خونه هامون جدا من الان یک ماه باهش حرف نمیزنم اون هم بی محلم میکنه اخه بچه هاش اومد خونش موقع نهار بود منم رفتم سلام کنم پیششون نشستم یهو مادر شوهر با صدای بلند تو جمع بهم گفت مگه با تو نیستم پاشو سفره پهن کن منم گفتم مگه من میخوام غذا بخورم گفت مگه مهمونات نیستن منم گفتم ن مهمونای تو هستن و گفتم همیشه بهم بی احترامی میکنی و از خونه زدم بیرون اخه تو جمع خردم کرد این همه دختر دوماد نوه داشت اینجوری با من حرف زد لحنش همیشه باهام بده اما با دختراش مهربونه بعد مثلا میگه من صاحب خونم ک اینحوری حرف زد در صورتی ک مثل ی خدمتکار با هام رفتار میکنه دفه قبلش چند ماه پیش باز توی جمع با صدای بلند بهم گفت مگه نمیتونی بری برام نون بگیری غذا درس کنی ی روزی ی کاری باهات میکنم پشیمون میشی منم نمیدونستم چیکار کنم رفتم کباب براش درست کردم اما خیلی دواغون بودم از تو میسوختم ک اینجوری باهام رفتار میکنه ب شوهرم گفتم تذکر داد بهش اما دوباره تکرار کرد الان یک ماه نرفتم خونش شوهرم میره بچم میره من نمیرم لطفا منو راهنمایی کنید

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اخه اینکه اینطوری حق ب جانب هست ناراحتم میکنه من عروس مهربونی براش بودم ب خدا همیشه خوب بودم احترام میزاشتم اگه بهم محبت میکرد مثل مادر خودم کاراش میکردم ولی این طوری رفتار میکنه تازه اونم با من حرف نمیزنه انگا من بی احترامی کردم ن اون   شوهرمم شرایط مالیش طوری نیست فعلا بتونیم بریم جایی توقع داره رفتارهای مادرشو نادیده بگیرم حتی دخترهاش هم میگن برو ازش معذرت بخواه دستشو ببوس اخه اون منو خرد کرد باید دلجویی ازم کنه من ب برادر شوهرم گفتم بهش گفت اگه میخواد اینجوری بی احترامی کنه من از این خونه میرم خودش ب فکر بچش باشه تو این شرایط نمیتونه اجاره بده الان ناراحتم ک خانوادشون حق ب جانب هستن من باید چی کار کنم اخه تو ی خونه هر روز همو میبینیم دوس داشتم زندگی خوبی داشتم ولی زندگیم هم اینجوریه

اخه اینکه اینطوری حق ب جانب هست ناراحتم میکنه من عروس مهربونی براش بودم ب خدا همیشه خوب بودم احترام ...

منم شرایط توروداشتم شایدم بدترازتو ماتویه ساختمون بودیم همه چی مشترک منم باهاش مهربون بودم احترام میذاشتم ولی بدجور گذاشت توکاسم.الان تواین دوروزمونه هرجقدمهربون باشی بیشتراذیت میشی حدتعادل رونگهدار.زیادمحلش نذار بی احترامی هم نکن انشالله شرایطتون بهترمیشه خونه جدامیگیرید

دنیای من ریحانه ورضا😘
اخه اینکه اینطوری حق ب جانب هست ناراحتم میکنه من عروس مهربونی براش بودم ب خدا همیشه خوب بودم احترام ...

واقعا متاسفم از شرایطتت.فقط اینو میگم اصلا کوتاه نیا.این مادرشو هر روز بدتر می‌کنه.تا بزاری بری.توام قهرباش.محل نده .تازه اون باید بیاد معذرت خواهی . به حرف هیشکی گوش نده.که تا ابد باید به مادر شوهرت سواری بدی 

واقعا متاسفم از شرایطتت.فقط اینو میگم اصلا کوتاه نیا.این مادرشو هر روز بدتر می‌کنه.تا بزاری بری.توام ...

اره من اصلا معذرت خواهی نمیکنم ولی ناراحتم از این همه خوبی در حقشون کردم الان دخترهاش هم میگن مادر ما خوبه تو کوتاه بیا دلم خونه اینقدر عروس خوبی بودم هیچ وقت چیزی نگفتم ناراحت بشه اوایل تو یکی از اتاقاش بودیم یک سالی هست اومدیم تو خونه بالا اخه اجارع بود وقتی پیشش بودم خواب بودم میمومد تو اتاق کولر خاموش میکرد خیلی ناراحت میشدم یعنی خدایی وجود داره جواب این کاراشو بده

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز