اخه عید دیدمش رفتم خونه مادرش پاشد رفت عیدمبارکی نکرد بامن.رفتم بیمارستان عیادت فامیلشون اونجا بود تامنو دیدپاشد رفت اخه این درسته؟؟؟؟بخدا من مزیض بودم شوهرماومد خونه برام سوپدرست کرد جلو چش من ب شوهرمگفت این چ زنیه گرفتی من جات باشمنمیگرفتم و طلاقش بده. منم دیدم شوهرم هیچی نمیگ گفتممیشه دخالت نکنی ازت ناراحت شدم. بعداون دیگ رابطمون تموم. حرفاشو میشنومدر گوشم به خواهربرادراش میگ