خواهرم ۸ ساله ازدواج کرده با کسی که دوسش داره،سال اول شوهرش گفت اگه می خواد باهات ازدواج کنم باید بعد یک سال از ازدواجمون گذشت برای کارم هرجا که میگم بریم
گفت باشه بدون اینکه از پدرم و مادرم برای این حرف اجازه بگیره
رفت تااااا پارسال که مادرم فوت کردن اومد پیشمون
سال ۴ ازدواجش شوهزش گفت زیاد با خانوادت حرف نزن
اونم قبول کرد ی بچه دیگه آورده بود نه من نه مادرم خبر نداشت
تا اینکه مادرم فوت کرد اومد دیدیم دوتا بچه یکی این دست یکی اون دست داره میاد خونه
بعد الان بهم زنگ زده شوهرش ورشکسته شده و بابام اول ازدواجشون گفته بود مغازمو میدم بهتون اگ برای کار می خواین قبول نکردن اون مغازه رو همسرم از بابام خواست بابامم داد
الان بهم زنگ زده ازون مغازه بیاین بیرون شوهرم ورشکسته شد اینجوری اونجوری بابا اول بهم گفت بهتون میدم الان مغازه حق ماستو اینا
خودتون قضاوت کنین وقتی اونا نخواستن ما از بابام خواستیم اون مغازه حق کیه
ی جور میگه انگار که تقصیر ماست انگار مال اونا بوده ما برش داشتیم
از بابامم پرسیدم راضی هستی ما اونجاییم گفت اره اون دختر نخواست حالا ی کاری براشون می کنم ولی مغازه رو قرار داد بستم باهاتون ۴ سال
حق با کیه شما بگبد چیکار کنیم؟؟؟