داداشم طبقه بالای ماست ولی کلا راهش مستقله
بعد من اموزش رانندگی ثبت نام کردم
غروبی یک ساعت داداشم با ماشین خودمون یک ساعت منو برد تمرین رانندگی
از وقتی که برگشتیم
دیدیم داره صدای دعوای زنش میاد
اولش گفتیم بی خیال دعوای زناشوهریه حل میشه ولی خانمش صداشو برد بالاتر که چرا خواهرتو بردی تمرین من دوست ندارم ببری
اینم بگم مامان بای من مسن هستن همه کارهاش. ما دخترها میکنیم حتی راضی نمیشیم داداشم یه بار ببره دکتر
به ظاهر هم زنش مشکلی با ما نداره
ما تا دعوتمون نکنه خونش نمیریم تا اینکه خودشون فقط میگیم خودشون خوش باشند دوتا هم بچه دارن ولی کافیه یه چیزی بخریم زنش دعوا میندازه
الان واقعا موندیم چه کنیم
این دفعه که سر بردن ما دعوا کردن خواهرم رفت بالا گفت چی شدع مگه غریبه غریبه رو کمک میکنه
حالا زنش میخواد بره قهر