شکست عاطفی خورده بودم از همه جا بریده بودم ی ادم افسرده و بی هدف
تصمیم گرفتم برم ی سفر زیارتی طولانی
بعد اونجا با دوتا بزرگمرد آشنا شدم ک هردو متاهل هستن
ی اکیپشدیم ، اون دوتا مرد برادر هستن ، منم و دوتا دختر دیگه
دوتایی حال و هوامو عوض کردن کم کم منو برگردوندن به زندگی ، بعد سفر قرارهایی گذاشتیم ، دوباره سفر یک روزه رفتیم
هرروز نصیحت هایی به زبون طنز و خنده و شوخی بهم میگفتن
هنوزم اکیپ داریم بدون هیچ چشم بدی ، میخوام بگم بعضی وقتا دوست جنس مخالف خیلی بهتر از داشتن ی دوست از جنس خودته
دوست داشتم براتون تعریف کنم چون خیلی از این بابت خدا رو شاکرم ک اینطور آدمایی سر راهم گذاشته