یه اقایی که ازم بزرگتر بودن ویجورایی مدیر محسوب میشدن
ولی من هر رفتاری دلم میخواست میکردم
یعنی ازش خجالت نمیکشیدم
ایشونم خیلی باهام سفت وسخت نبود برعکس بقیه
یه بار بهش گفتم خدا یه دنیای خوب به ادمهای صاف
بدهکاره این دنیا جای خوبی برای ادمهای صافی مثل من نیست😂
عاقا قاطی کرده بود
هی میگفت بله درسته این دنیا جای ادمای بدی مثل منه راست میگی...🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣