۴۰دقیقه تا رسیدنم به حرم امام رضا بیشتر نموندهحالم خعلی بده اما از طرفیم مطمعنم خدا پازلمو درست چیده اما صبر من داره تموم میشه خعلیاتون گرفتارین نایب الزیاره همگی هستم
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
🤍آنچه قسمت توست از کنارت نخواهد گذشت.......کسایی که تو سرنوشت هم باشن یه روزی بهم برمیگردن شاید دور باشن شایددور بشن شاید دیر همه پیدا کنن اما بالاخره به هم میرسن...گذشته ای که حالمان را گرفته است؛آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم،و حالی که حالمان را بهم میزند!چه زندگی خوبی....💔رویای مرگ شاید بهانه ایست برای تحمل کابوسی به نام زندگی ماها که بابامون پولدار نبوده یه چیزی رو خوب یاد گرفتیم ،،،، اینکه خیلی راحت قید چیزایی که دوس داریمو میزنیم ، پس یه لطفی در حقمون بکن سلطان ، اگه دوسمون داری زیاد ناز نکن ......
من بودم و خلوت منو... ترانه های داریوش... تا زمستون ۹۲ که یکی اومد که نفس می کشید تو هوای داریوش💕 شدیم هم قدم، هم دل و هم صدای هم تو ترانه " شام مهتاب"🍁 باتو...باتو اگه باشم وحشت از مردن ندارم.لحظه هام پر میشه از تو وقت غم خوردن ندارم💑 کنار هم آرامش امروزمونو ساختیم، تو خوشی و ناخوشی کنار هم بودیم، حالا امروز هر دومون باور داریم که هزار برابر از روزای اول عاشق تریم... خدایا ازت ممنونم که هوای دل عاشقمونو داری🙏
برااااااااممممم دعاااااااا کنننن خیلی دلم تنگه و دلشکسته اممممم
بگو شفاعتمو بکنههههههههه بگو پا در میونی کنه ضامنم بشه پیش خداااااا
ضمانت منو بکنه من خودم در حد توانم قول میدم روشونو زمین نندازم اسی خواهش میکنم دعام کن
عمر:زندگی اون لحظاتی نیست که نفس میکشیم دفنه! زندگی لحظاتیه که نفسمون بند میاد!/عمر:چرا نمیری؟ دفنه: چون نمیتونم! تو چرا نمیگی برو؟ عمر: چون نمیتونم! /دفنه: متوجه هستین؟زندگی پراز جداییه! بارها تصمیم میگیرین ... به جایی میرسین ... میگین خیلی خب راهه من اینه ... بعدش باز راه ها تقسیم میشه ... بارها و بارها و بارها مجبور میشین تصمیم بگیرین ... در آخر همه این تصمیمات از ما ... مامیسازه! بازم گاهی برمیگردم و با تعجب به انتخابهای خودم نگاه میکنم ... گاهی منه اون موقع منه الان رو متعجب میکنه ولی خب زندگی با انتظار از ما برای گرفتنه تصمیماته تازه ادامه داره ... هرچی باشه مجبوریم راه بریم و نباید فراموش کرد که این راه هارو یه بار میریم و تمرین و شانس دومی نداره ... هرگز نمیدونیم که پشت در چه سورپرایزها و چه معجزه هایی منتظر ماست / این داستان ادامه داره ...
میشه دعا کنی خونه بخریم جایی که نزدیک محل کار شوهرم خیلی اذیت میشه برای رفت و آمدش..... واقعه داغون شده..... دعا کن به حق ضامن آهو صاحب خونه بشم که زیر منت کسی هم نباشم .شوهرم سربلند باشه
رَبِّ لا تَذَرنی فَرداً وَ أَنتَ خَیرُ الوَارِثِینَ،وَ اجعَل لی مِن لَدُنکَ وَلیّاً یَرِثُنی فی حََیاتی وَ یَستَغفِرُ لی بَعدَ وَ اَجعَلهُ سَویّاً ولا تَجعَل لِلشیَّطانِ فیه نَصیباً،اللَّهُمَّ إِنّی أَستُغفِرُکَ وَ أَتُوبُ إِلَیکَ اِنَّکَ،إِنتَ الغفُورُ الرَّحیمُ" چه سخت والبته چه شیرین است که کسی باهمه رنج هایش،همه رنج های ناخواسته اش،باز عاشق این زندگی باشد...سخته وقتی نه راه پس داشته باشی نه راه پیش...تنهایی زور بزنی لحظه ها به کامت شیرین بشه..ولی نمیشه.. منم دلم میخواست زندگی کنم...ولی این حقو ازم گرفتن...الان روزهام تکراری و وسرد میگذره...فقط میگذره...گهگاهی به خودم دلداری میدم و پامیشم که ازنو بسازم ولی دلم امید میخواد...بی امید ومحبت وعشق نمیشه زندگی کرد..برا آرامش دلم ومادر شدنم یه صلوات مهمونم کن دوست خوبم...که خیلی دلشکسته م...