2777
2789
عنوان

با خانواده ی همسر یجا زندگی کردن خیلی اشتباهه

| مشاهده متن کامل بحث + 1605 بازدید | 104 پست
ببین من تو حیاط رخت پهن میکنم میاد جاب جا میکنه ی مدل دگ پهن میکنه صبح با عصبانیت صدام میکنه بیا رخت ...

وااااای خیلی رو اعصابه درکت میکنم قشنگ... من خونه مادرشوهر زیاد شده شب بمونم چون شهر دیگه هستن... باور کن مشکلی نداره باهام ولی فقط کافیه دعوا شه سریع کوچکترین مسائل رو میکوبه تو سرم که چرا شب دیر میخوابین چرا صبح دیر بیدار میشین بیاین پیش ما بخوابین فلان کنین فلان نکنین... هرچی بیشتر دور میشیم ازشون مهربون تر میشن ولی تا زیاد ببیننمون گیر دادناشون شروع میشه... حس میکنم همه همینجورین ها... واسه همین میگن دوری و دوستی... الان سر کوچکترین چیزا تو زندگیتون دخالت میکنه و زندگیتو توی دستش گرفته واقعا خیلی رو اعصابه... من مامانم سر همین قضیه خیییییلی اذیت شده و حتی نزدیک بوده داداشمو سقط کنه و حالش خیلی بد میشه که بلخره بابام میفهمه داره زندگیش خراب میشه و میرن اجاره نشینی... واسه همین منم جزو شروط ازدواجم گذاشتمش چون دیدم مامانم هنوزم که هنوزه داره اون بار استرس و درد و ناراحتی ها رو به دوش میکشه... :(

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چندساله باهاشونی؟رفت و امدت در چ حده؟

سه ماه دیگه میشه سه سال...

اوایل توقع داشتن همش برم پایین باشم.بعد دیدم اینجوری اذیتم خودم مثلا یه روز کامل نه میرفتم نه زنگ میزدم.

بعدم ک شوهرم گفت من مشکل دارم با موندن مادرش از ترس ک بریم یه ذره خودشو بیخیال تر گرفت

مثلا زیاد اصرار نمیکرد ک برم پایین.

شوهرم تک پسره و هم اونا هم شوهرم بهشون وابسته س.برا همین از هم جدا نمیشن.

خدارو ۱۰۰ هزار مرتبه شکر مادر یه پسر کوچولوی ناز شدم...خدایا انشاالله همه ی منتظرا این حس رو تجربه کنن🤲
وااااای خیلی رو اعصابه درکت میکنم قشنگ... من خونه مادرشوهر زیاد شده شب بمونم چون شهر دیگه هستن... با ...

انقد دوروز پیش عصبی شدم، تو ماشین تا برسیم خونه مامانم حالت تهوع داشتم، تاپیکای قبلیمو بخون میبینی ک آدمیه، خواهر شوهرم از حیاط پا برهنه میاد خونمون، رو فرش میاد رد پاهلش رو سرامیک افتاده بود، بهش گفتم عزیزم پا برهنه نیا فرشم کثیف میشه بچه چهاردست و پا میره دستش آلوده میشه میذاره دهنش ناراحت شده دگ نمیاد خونمون خالمم ازم ناراحت شده، خب چی بگم اخه

سه ماه دیگه میشه سه سال... اوایل توقع داشتن همش برم پایین باشم.بعد دیدم اینجوری اذیتم خودم مثلا یه ...

من هفته ای یا ده روز یبار شب نشین باشوهرم میرم و میام..اصلا نمیبینمشون..حتی خود شوهرمم نمیره..اوایل میگف میری میای باید کارت بزنی و ب خانوادم اطلاع بدی سلام و خدافظ بگی😑خداروشکر ک اینکارارو نکردم ارامش الانمو مدیون جنگیدن اوایل زندگی با شوهرمم

شوهرم نمیزاره خب تازه آیفون از برق بکشیم بدتره یبار اینکارو کردم سنگ برداشته بود تازه دو روز بود در ...

یاعلی اینا دیگه کی هستن

دلت را بتکان ٫اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین بگذار همانجا بماند فقط از لابه لای اشتباه هایت یک تجربه را بکش بیرون قاب کن و بزن به دیوار دلت ٫اشتباه کردن ،اشتباه نیست ٫در اشتباه ماندن اشتباه است 

منم مشکل تو دارم ۷ساله بخدا هر روز یه برنامع ای و یه حرفی هست خسته شدم شب روز ارزو مرگ میکنم خانواده شوهرم خیلی ذات بد هستن هرچ بهشون احترام بزاری خوبی کنی سریه چیزی همشون باطل میکنن منو مثل یه خدمت کار میدونن اگ یه بار اشتباهی کارم انجام ندادم دعوا و بحث برنامه دارن شب روز از خدا میخوام شب ک میخوابم صیح یه معجزه بشه تو خونه جدا بیداربشم واقعا زندگی نکردم هیچ هیچ ارزو همه چی دارم همه چی😔😔

انقد دوروز پیش عصبی شدم، تو ماشین تا برسیم خونه مامانم حالت تهوع داشتم، تاپیکای قبلیمو بخون میبینی ک ...

عجبا... بزار ناراحت بشن اصن... همون بهتر که دیگه نیاد خونتون... ببین یه چیزی که هست اینه که تا وقتی دعوای درست حسابی نکنی (البته منظورم با احترام کامل هست که به ضررت تموم نشه) و حدشونو بهشون نشون ندی و جدی جلوشون نایستی ازت حساب نمیبرن و با قهر و دعوا میخوان حرف خودشونو به کرسی بشونن... اول از همه هم باید شوهرتو توی دستت بگیری و بیاریش طرف خودت که اونم باید یکم جدی و با قاطعیت و البته مهربون باشی...

من هفته ای یا ده روز یبار شب نشین باشوهرم میرم و میام..اصلا نمیبینمشون..حتی خود شوهرمم نمیره..اوایل ...

وای چقد کم.من اگه یه روز نرم میاد خبر میگیره یا صدا میزنه..اره در ورودی ما هم مشترکه.اوایل میگفت کجا رفتی؟چرا خبر ندادی‌! تو همین نی نی سایت خوندم ک میگن وظیفه ای نداری ب مادرشوهرت جواب بدی.خداروشکر همین روش و پیش گرفتم و گفتم ب فلانی خبر دادم و بعدش هم یواشکی میرفتم بیرون.

خدارو ۱۰۰ هزار مرتبه شکر مادر یه پسر کوچولوی ناز شدم...خدایا انشاالله همه ی منتظرا این حس رو تجربه کنن🤲

خواهر شوهر من از شوهرش میناله همیشه ولی شوهره خیلی ادمتر از خودشو داداش هاش و خاندانش هست  ...خواهرشوهرم به شوهرش گفت بیا با ننم اینا خونه بخریم دو طبقه ،یه شرایط خاصی داشتن ... بماند که همیشه از داماده هم طلب کارن..الان جوری شده مکه خواهر شوهرم میگه اشتباه کردم با مادرم یه جا خونه خریدم  این  برای مادر نیست مادرشوهره !! الانم خیلی بهشون نزدیکم ولی شکر خدا تو یه خونه نیستم ... اشتباهه حتی با خانواده خودت یه جا بشینی چه برسه با خانواده شوهر

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز