دلم گرفته اصن فامیل و دوست بدرد بخور مدعریم امروز بعد عمری بعد هفت سال رفتم خونه مامانبزرگم (مادری) دوتا داییام دعواشون شد و اعصابمون بهم ریخت سمت پدریم که انگار ارثشونو خوردبم طلبکارن هیییببب
چند وقته عقد کردیم جایی تو تبادل نظر های نی نی سایت نیست من نگفته باشم از خانوادم دور شدم و دارم غصه میخورم و با خودم میگم عجب غلطی کردی ازدواج کردی مامانم خیلی خیلی بهم گفت نرو ازم دور میشی اما عین خیالم نبود الان فهمیدم مامانم چی میگفت همش غصه میخورم انقد غصه میخورم که شبا نمیفهمم کی میخوابم اینجا خیلی تنهام و تو غربتم آدم درونگراییم و رفت و آمد هم ندارم خیلی تنها شدم خیلی زیاد شوهرمم همش سر کارع