پنج ساله ازدواج کردم یکسره جنگ و دعوا که برین بیرون از خونم،سر شب با جاریم دعواش شد بعد از شام شوهرمو صدا زد که شماهم فکر جا باشین ،شوهرم اومد پایین که باید بریم منم از اون موقع دارم گریه میکنم که با جیب خالی کجا بریم
برید خدا بزرگه
تو چرا گریه میکنی؟شوهرت گریه کنه ول کن تو فکرش نرو
درد گرفت چیکارتون داره خا
محل نزارین بابا انقد بمونین تا خودش فکر جا کنه
تو رو خدا برام دعا کنین معجزه شه ،و از اینجا بریم و از منت گذاشتنایه این زن راحت شم
تازه گفته فکر جا باشید
از الان تلاش کنید باهم انشالا میتونین جای خوبی تهیه کنید
انشاالله خداکمکتون کنه
اختیار خونشو داره .
آخه کی باخانواده شوهری که درگیری دارن یج
ازندگی میکنه کاش ازقبل فکراین موقع هارومیکردین اینجورنمیشد
خدا کریمه خودش درستش میکنه
یکم صبوری کنید با شرایط کنار بیایید انشالله حل میشه
از سر حرص گفته، چون امشب دعوا داشته دیگه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
