سلام
همسر من امروز ۱ساعت مونده به جایی که مادرپدرش اینا هستن کار داره و جلسه و البته چندباری همینجا جلسه داشته و رفته و باز برگشته و نرفته سمت خونه مادرش اینا ،ولی امروز قراره بعدش ناهار بره خونه مادرپدرش و خب من همیشه دوس داشتم با هم بریم خونه پدر مادرش و بیایم چون یکم دور هستن ،بهش گفتم منم بیام گفت زمانی که تو جلسه هستم مشخص نیست ۳ساعت باشه چقدرباشه هوا گرمه اذیت میشی تو ماشین و قبول نکرد من برم.بنظرتون ناراحتیم درسته یا نه؟
ن چون ی شهر دیگه ایم.اگه نزدبک لودیم خودم جمعه ب جمعه میفرستادم ک نبینمش فقط
😶😑😑
اره هرروز برا ناهار میره خونشون
نه اشکال نداره غریبه نیستن خانوادشن منم شوهرک گاهی شبااول یه سرمیرف خونه مادرش بعد میومد خونه
,خیلی حساسی..حالا چی میشه تنها بره😐
من که مجردم ولی بابام اکثرا تنها میرن سر میزنن
اگه عید یا مناسبت خاصی باشه ما میریم
ناراحتیت معنایی ندارع
به نظر من نباید ناراحت بشین چون اونم نیاز داره که تنهایی یه جاهایی بره🤔
بچه ها قراره با قطار بریم پیش مادرم که مریضه،شوهرم میگفت ۴ تخته میگیرم اما ۶ تخته گرفته،واقعا ناراحتم😔😔چکار کنم نگرانم استرس دارم تعداد زیاده، مریضی ببریم برا مادرم😔
گاهی میره
البته خودم کار دارم میگم تنها برو
کلا اهل رفتن نیست باید مجبورش کرد، یه هفته ست دارم میگم بریم بهشون سر بزنیم.
