سلام دوستای خوبم الان که دارم مینویسم حالم خیلی بده اما بعدازکلی گریه وخودمو به در ودیوارزدن تصمیم گرفتم به خداتوکل کنم وناانیدنشم.خلاصه میگم براتون.من وهمسرم خیلی مشکلات داشتیم وداریم باهم نه ها مشکلات زندگی ومالی البته ناگفته نماند که همسرم خیلی ندانم کاری کرده والانم پشیمانه اما چه فایده...همسرم با خانواده ش قهر بودن من خیلی واسطه شدم که آشتی کنن که نه اونا قبول کردن نه ایشون اصلنم نمیگفتن چرااینجوری شده رابطشون.من فقط فهمیدم اونا به همسرم بدهکارن وفعلا نه دارن بدهیشو بدن نه تلاشی میکنن برای پس دادنش وهردوطرف لج میکردن اونا میگفتن باید به حرفای ما گوش بدی همسرمم گوش نمیداد واونام لج میکردن کلا خودشونم میدونن من این وسط هیچ گناهی نداشتم وندارم حتی بارهام گفتن ما ازتو هیچ بی احترامی ندیدیم وباهاتم مشکل نداریم