ععزیزم این که بخواد با خانواده اش در ارتباط باشه من باهاش مشکلی ندارم اما چرا باید یکی انقدر بچه گانه رفتار کنه تا من با مادرم حرف میزنم سریع گوشی رو میگیره دستش با مادرش حرف میزنه یا با برادرم حرف بزنم همون لحظه گوشی رو میگیره دستش به خواهرش حرف میزنه پیام هم باشه همینطوریه و اینکه چون که من امروز رفته بودم خونه مادرم اینم بلند شد رفت میتونست فردا که من خونه نیستم بره منو تنها نذار ه ولی از اینکه من امروز رفتم بلند شد رفت در صورتی که من اینطوری نیستم هیچ موقع تا حالا تنهاش نذاشتم برم خونه مادرم رابطه با خانوادم به حداقل رساندن اما شوهرم خیلی لجباز و حسوده خیلی همسر روابط من با خانوادم حساسه
ننه ندارم اما مطمئنم اگر بچه دار بشم اوضاع بدتر میشه یعنی مثلاً اگر بچه من بخواد اسم خانواده منو بیاره به خدا خودشو میکشه که چرا اسم خانواده من آورده چرا اسم خواهر و مادرشان نمیاره خیلی خیلی شوهرمه حسوده
خود شما فقط میتونید زندگیت رو ازاین موقعیت نجات بدی
فقط اینکه یه چند وقت حساس نباش
احتمالا شما به همسرت نقطه ضعف نشون دادی
فهمیده که ناراحت میشی اونم دیگه دست بردار نیست
بعضی اوقات مردا از بچه هم بچه تر میشن پس به خودت فشار نیار یا باهاش کنار بیا یا تغییرش بده یا تحمل کن تا درست بشه خودش
حساسیت نشون بدی فکر میکنه موفق شده
در کل موضوعی نیست که حساس باشی
حساس نباش
بذار بفهمه برات مهم نیست چیکار میکنه
مطمئن باش بعدش خودش میاد ازت میپرسه که تاراحت نمیشی من تنهات گذاشتم؟؟
توهم بگو نههههه از چی ناراحت بشم اوناهم خانواده ی تو هستن دیگه تو بچه ی مادرتی بیشتر بهشون سر بزن خوشحال میشن
بذار اونم بفهمه این چیزا حسادت کردن نداره
واکنش نشون نده.
ععزیزم شوهر من خودشو برای خانواده‌اش میکشه فاصله خونه ما تا خونه اونا با ماشین نیم ساعت راهه در صورتی که هم پدرش سالم هم مادرش از اینجا بلند میشه میره برای آنان نمیگیره من با این مشکلی ندارم ولی چرا اینقدر مردا بچه هستن چون که فقط امروز من رفتم بلند شد رفت منو تنها گذاشت دارم قسم بخورم
اگر مادرش زیادی از حد وابسته هستش و بیش از حد رفت و امد میکنه توهم همراهش برو فرصت نده پشت سرت مزخرف بگن تنهاشون نذار.کلا چرا تنها میرید خونه مادرتون من که بیشت اوقات سعی میکنم با شوهرم برم خونه ی مامان خودم یعنی چی بشه شوهر خودم بگه بعد فلان کلاست برو سر بزن به مادرت برم یه سر بزنم. فکر کنم فقط منم دوست ندارم بدون شوهرم جایی برم😄
اگر بخواهد پشت سرم حرف بزنه با تلفن میتونه کار خودشو بکنه وقتی میرم اونجا اعصابم خراب میشه چون وقتی اونجاییم شوهرم فقط کم مونده شلوارشو در میاره بکشه سرش که اونا رو خوشحال و راضی نگه داره خیلی رو اعصابم راه میره
خب تنها مونده باشی سخت نگیر اخرش بعد مرگ همه مون تنهاییم نه شوهری هست نه مادری نه پدری.اینجور وقتها فکر کن یه روزی پیش رو داریم که هیچ همدمی نداریم هیچ کسی نداریم بهش تکیه کنیم.فقط خدارو داریم.اگه اون بچگانه رفتار میکنه توهم بچه شو دیگه برو بقالی یه نایلون خوراکی بخر بیا یه سریال و فیلم بذار انقدر بخور و فیلم ببین تا زمان بگذره و بیاد.😁البته میتونی کارای مثبت ترم بکنی. کتاب بخونی. درس بخونی.زنگ بزنی به مامانت که نیاز نباشه جلوی شوهرت زنگ بزنی.نمیدونم کارهای خونه تو انجام بدی و...
ازش متنفرم ☺️
از مادرش بیشتر
رفته که رفته به جهنم
حاضر شد من پنج ساعت تنها تو خونه خودمون باشم ولی از حسودی نذاشت خونه مادرم باشم به جهنم
از لج من رفت اونجا به جهنم
به جهنم که بعد دوسال زندگی سر لج بازی و بچه بازی منو از خودش متنفر کرده
به جهنم به جهنم به جهنم ازش امیدوارم مرگ از هم جدامون کنه فقط
چون هیچ امیدی برای طلاق ندارم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
