رفته بودیم باغ از اونجا ک برمیگشتیم بابام یه ربع زودتر از من راه افتاد هی به بابام اینا زنگ زدم جواب نداد یه چیزی میخواستم بگم بهش، تو راه دیدم ترافیکه حلوتر ک رفتم دیدم مردم جمع شدن رنگ ماشین با رنگ ماشین بابام یکی بود ولی تا نصف رفته بود داخل معلوم نبود مدلش چبه فک کردم بابام ایناست دست و پاهام لرزید زبونم قفل کرد ماشینو نگه داشتم رفتم بین ادما دیدم مامانم اینا نیست ولی خانومه رو دیدم پاش قطع شده بود حالم بد شد همونجا موندم نیم ساعت و نتونستم حتی رانندگی کنم یا برگردم
الانم اعصابم زده به فکم و معدم فقط بالا میارم ب نظرتون مشکل عصبی دارم؟ باید برم روان پزشک؟