تو تاپیک های قبلی شرح دادم که قضیه چیه الان خلاصه بگم که ۱۳ سال از ازدواجم میگذره از چند سال قبل شوهرم میگفت جدا بشیم تا قبل از عید که خیلی جدی تر از همیشه گفت منم رفتم وکیل گرفتم و مهریمو اجرا گذاشتم و خونه و ماشین توقیف شد،وقتی متوجه توقیف شد من رو از خونه بیرون کرد و من از قبل از عید خونه ی مادرم هستم تا بعد از عید خودش و برادرش که کارمند دادگستری هست زنگ میزدن و تهدید میکردن که توافقی قبول کنم که جدا بشیم و توقیف ها رو بردارم منم قبول نکردم تا تقریبا از ۲۰ فروردین تغییر رویه داده و حرف از سازش میزنه و میگه برگرد خونه،میگه من زندگیمون رو دوست دارم منم گفتم باشه برمیگردم ولی توقیف ها رو برنمیدارم یا اگه میخوای بردارم باید به جای مهریه خونه رو به نام من بزنی اما اون میگه خونه به نامت نمیزنم ،مهریه هم نمیدم و باید اسمی از مهریه نیاری و برگردی خونه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شیری که از مادرت خوردی حلالت چقد دلم خنک شد با اینکه اصلا نمیدونم اختلافتون سر چی هست😅
اختلافمون شنیدی میگن لطف مداوم حق مسلم میشه به خاطر اینه که هر کاری کرده تا الان من کوتاه اومده و هیچی نگفتم به خاطر اینه که کلا آروم هستم و اون به خودش اجازه هر رفتاری داده،همیشه میگفت میرم زن میگیرم ،به خاطر اینکه وقتی اومد خواستگاری مدرک سیکل داشت و بیکار بود و هیچی نداشت ولی بعد از ازدواج با اصرار من درس خوند و شغل دولتی گیرش اومد و دوتا خونه و ماشین و وسایل همه چی خریدیم ولی من اینقدر ساده بودم که هیچ وقت نگفتم چیزی به نام منم بزنم الان هم یکی از خونه ها به نام برادرش هست اون یکی هم داشت میزد به اسم مادرش که وکیل به موقع توقیف کرد اصلا فکر نمیکرد که من وکیل بگیرم