سوتی که ما خونه مادر شوهرم اینا بودیم 😂😂😂😂بد ما همیشه تو اتاق شوهرم میخوابیم
ی بار عصر بود یه دقعه رفتیم تو اتاق خواهر شوهرم مادر شوهرم طفلی فک نمیکرد اونجا باشیم یهو اومد تو ماهم تو بغل هم🤦♀️😂😂😂😂 حالا مادر شوهرم میگف اوا خاک ب سرم ببخشی ببخشی هواسم نبود من غش رفتم🤣🤣🤣🤣🤣🤣
خیلی بد بودااا🤣🤣😂😂😂😂😂 حالا بعد اون مادر شوهرم اون هفته ای خونشون بودم یهو دیدم پتو ب دست اومده تو میگه بیا این پتو دو نفره بندازید روتون اونارو جدا جدا نندازین وای شدهرم اب شده بود🤣