کاش میشد برگشت به گذشته...
جبران کرد،
سیر نگاه کرد
بغل کرد
، خنده ها رو بوکرد
لبخند هدیه داد
تو حیاط مدرسه وسطی بازی کرد
برای امتحان ریاضی گریه کرد
پنهانی عاشق شد ، دست بر روی سینه گذاشت تا ضربان قلب آرام گیرد
کاش میشد ، لحظه ای خاطرات خوب را برگرداند
کاش میشد لحظه ای خلاصی پیدا کرد از دلتنگی که نیمه شب گلویت را سفت میچسبد
که با هیچ چای تلخی هم تکان نمیخورد و سمجانه بر جای خود می نشیند و به حال و روزت پوزخند میزند
کاش میشد از دلتنگی خلاص شد.....