مادرشوهرم و مامانم هردو ی خونه خالی دارن طبقه بالا خونه هاشون ولی ما خودمونم خونه داریم بزرگ تر نو سازه خود شوهرم از پول خودش ساخته اینجور که شواهد و ازمایش میگه من دوباره حامله شدم ی پسر ۱۳ ماه دارم مادرشوهرم و مامانم هردوشون خیلی دست کمکم بودن حتی الان من دانشگاه میرم یکدومشون غذا درست میکرد میرفتین اونجا وعده هایی که من نمیتونستم غذا درست کنم اون یکی بچمو نگه میداشت الان که حامله ام میگن هردوشون بیا پیش ما زندگی کن خونتون بدین کرایه اینجوری راحت ترین ولی من اصلا دوست ندارم خونه بابام برم چون تک فرزندم بابام خیلی روم حساسعه شوهرمم یکم بهونه گیر من از پس اخلاقش بر میام ولی بابام نمیتونه ببینه با من اینجوری رفتار کنه دلم نمیخواد اون حجب و حیا بینشون بریزه خونه مادرشوهرمم میترسم برم رابطه خوبمون بهم بریزه میترسم نمیدونم چیکار کنم شما جای من بودید چیکار میکردید ؟