2777
2789

طبق گفته قرآن طلسم وجود داره ولی بستن بخت چی اون وجود داره؟  چندساله یه جوریم که دارم شک میکنم  خیلی میترسم خیلی😭😭😭😭😭

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نمیگم خاستگار نمیادااا چرا میاد کم و بیش خاستگار هست 

اما مشکل منم اسم خاستگار میاد قلبم شروع میکنه تپش  استرسی منو میگیره که جنسش با باقیه استرسایی که تو زندگی کشیدم فرق داره   خیلی بدتره  خیلی فقط میخوام از شره اون خاستگار راحت شم هر طور ک شده هر جور که شده چند روز پیش یه خاستگار اومد همو دیدیم   قرار بود زنگ بزنن قرار بزارن برای خاستگاری رسمی من  کلی دعا و نذر و نیاز که پسره منو نپسندیده باشه  چون دیگه انقد گفتم نه خانوادم عاصی شدن از دستم    اصلا نمیزارم بیان خونمون واسه خاستگاری   حالم بد میشه خیلی زیاد امشب یه  مامانم صدام کرد   (بقیه اشو الآن میگم)

مامانم صدام کرد من تا رفتم پیشش کلی قسم و آیه و التماسه خدا که خاستگاره زنگ نزده باشه  انقد استرس کشیدم که وقتی رفتم پیش مامان و بابام 

بابام متوجه شد تپش قلب گرفتم اصلا سینم از شدت ضربان دیه تکون میخورد کاملا   

بحثه به دل نشستن نیست کلااا  اینجوری میشم خیلی زیاد 


فقطم به سنتی بودن نیست   حتی چندبار پینهاد برای اشنایی داشتم اما ترسیدم و رد کردم بازم میترسم خیلی  


میگین چرا؟  الان میگم

بستن بخت رو نمیدونم اما من به طلسم اعتقاد دارم چون خودمو طلسم کرده بودن. از شوهرم دلم سیاه شده بود، طوری که دلم نمیخواست اصلاً به چشم ببینمش. روزی هزار بار بهش میگفتم چرا من زنت شدم؟ ازت متنفرم. حالم بد میشد وقتی میومد نزدیکم. دوستم واسم رفت پیش یه جادوگر، طرف گفته بود طلسمش کردن ۲۰۰تومن میگیرم باطلش میکنم. روزی که طلسمو باطل کرد به شبش چسبیده بودم به شوهرم ولش نمیکردم. همش میگفتم چرا من تا حالا ازت بدم میومده؟! برا خودمم عجیب بود وجه

پسر کوچولوی قشنگم❤️ چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی🧿😍😘😋

به هزار دلیل که واقعا چرت و مضخرفه  و میدونم منطقی نیست مثلا من ازدواج کنم از اهدافم عقب میمونم 

من ازدواج کنم بعد به طلاق بکشه چی 

من ازدواج کنم یهو عاشق یکی دیه بشم 


از این نوع فکرای مزخرف  پوففففف   یه خاستگار سمج ا  فامیل دارم که ردش کردم اما دو سه ساله پیگیره یه بار مامانم گفت شاید دعایی چیزی خونده  منم دیه فکرش رفت تو سرم


دوس دارم ازدواج کنم اما تو این مرحله به مرز سکته میرسم

چجوری شد

ی پسری تو فامیل خیلی ی دختری رو میخواست دختره خوشگل همه چی تموم پسره هم خوب بود ولی اهل مشروب و اینا بود بعد ندادن دختره رو آخر سر مادر پسر گف چنان سحر و جادوتون کنم هیچ خاستگاری بعد ما پاشو نذاره خونه و الان اون دختر 40 سالشه و مجرد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   avina3030  |  1 ساعت پیش
توسط   elham73۱  |  1 ساعت پیش
توسط   negar9977  |  1 ساعت پیش