خواهر شوهر حسود

حالت خوبه عزیزم من تو اطرافیانم خیایا رو دیدم که از شوهر منم واسه زناشون بهترن ،خب بزار جواب سوالتو بدم ما از صفر زندگیمونو‌شروع کردیم و عاشق هو بودیم شوهرم میدونست خیلی موقعیت های بهتر از ایشون واسه ازدواج دارم ،اما باهم ازدواج کردیم چندین بار تو زندگی به صفر رسیدیم و هیچوقت تنهاش نذاشتم تا همین دوسال پیش که برای افتتاح شغل جدید همسرم یه وام میخواستیم بگیریم که سند خونه نیاز داست وهمین خواهر شوهر مادرشوهری که همیشه دماغ درازشون تو زندگیم بود و نقش دلسوز شدیدو بازی میکردن که منم مثلاً بده کنن ،نذاشتن پدرشوهرم واسه شوهرم سند بذاره بارها خودمو شوهرم بهشون زنگ زدیم اصلا انگار این پسرو نداشتن شوهرم از طرفی کرایه مغازه خالیو میداد استرس کاری کرد که یه روز در حین رانندگی ماشینمون تا کمر رفت عکس ماشینو براشون فرستاد بازم هیچ عکس العملی...رفته بود ماشینو بفروشه واسه سرمایه ،فک کن دوماه کرایه عقب افتاد ،الهی خدا از صاحب مغازه راضی باشه که درکمون کرد ،تا ماشین درست بشه و بریم واسه پر کردن مغازه ،الهی شکر که بالاخره سختی تمام و الحمد الله الان خودمون به هرکی بدونیم نیازمند واقعی کمک میکنیم فک کن یه ماه بعد افتتاحیه سرو کلشون پیدا شد شوهرم خودش میدونه خوب نیستن قرار شد باهاشون رفتو امد نکنه اما خب گفت مادر نمیتونم انکارش کنم ،خواهراشو که خود شوهرم میدونه حسودن 

 خانما باید بهتر بدونن  

ان شاالله خوشبخت تر بشین و روابط فامیلیتونم گرم بشه

خوب چرا شوهرش نمیبرتش بیرون؟ چرا خودش نمیره بیرون؟ حتما باید یکی باشه اینو ببره بیرون؟؟ متنفرم از آدم هایی که همیشه آویزونن. پسر هم زندگی داره بدبختی داره. حالا اگه شوهر نداشت یه چیزی.شوهر گردن کلفت داره ولی لَنگه پسرشه که بیاد اینو ببره بیرون